همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

ناگفته های ادبیات!

سلام!

امروز رفتم یه سر پیش استاد قافله باشی ببینم کدوم نکات رو میگه که مهمه و ممکنه در امتحان بیاد که ایشون گفت هر چیزی که گفته بغیر از بحث های تاریخی:(حمله مغولها و دوره های زبان پارسی و...) در امتحان میاد و خودش به عنوان مثال به اینها اشاره کرد:تعریف املا،انشاء، اغلاط رایج در زبان پارسی، شیوه تحقیق و علامتهای زبان پارسی.

در ضمن گفت که زیاد سخت نگیرید و امتحان سختی نمی گیره.

امروز یه نگاهی که به ادبیات انداختم دیدم چیز خاصی نداره و میشه یه نمره قبولی ازش گرفت.

همونطور که استاد گفت دوازده نمره از شرح عبارات و اشعار در امتحان میاد که به گفته خودش هر چی بیشتر شرح بدیم نمره بیشتری می گیریم، پس سعی کنیم هر چیزی که در باره اون شعر یا متن می دونیم بنویسیم، مثلا:

  1. معنی و صورت امروزی شعر یا متن ادبی.
  2. مفهوم(پیام) شعر یا نثر.
  3. نوشتن معانی کلمات مشکل موجود در شعر یا نثر بصورت یک به یک و جدا جدا.
  4. مشخص کردن قافیه و ردیف (و در صورت امکان) وزن شعر.
  5. مشخص کردن آرایه های ادبی بکار رفته در نثر یا شعر.
  6. (بهتره بیت هایی که خودش گفت و با متن یا شعر امتحانی اشتراک معنایی داره رو هم بنویسیم)
  7. (بهتره نام نویسنده یا شاعر اون شعر یا نثر رو بنویسیم)
  8. (هر توضیح اضافه ای که در مورد اون شعر یا نثر می دونیم رو بنویسیم)

 

توضیح اشعاری که استاد گفت خودمون باید بخونیم:

 

شعر بهار صفحه 53:

·         بیت اول مصرع دوم ((می)) اول می استمرار است که متعلق به آید است یعنی ((می آید))

·         بیت دوم مصرع دوم: خُنُک یعنی خوشا، ای خوش- نوش منظور نوشیدن شراب است.

·         بیت سوم: همه بوستان زیر برگ گل است یعنی آنقدر گلبرگ گل انبوه است که همه بوستان را فرا گرفته( برگ گل: گلبرگ)

·         پالیز در بیت چهارم یعنی بوستان- ببالد در اصل به معنی پرورش یافتن و رشد کردن است(در دبیرستان هم به اشتباه به ما همین رو گفتن!) ولی در اینجا گل معشوقی است که بخاطر شوق عاشق خود(بلبل) به خود می بالد و می نازد.

·         دژم یعنی افسرده و غمگین

·         بیت هشتم ((گر)) در مصرع اول به معنی یا آمده: نمی دانم ابر عاشق است یا گل؟- هژبر:شیر

·         بیت نه هم به شوق عشق گل اشاره دارد و هم به شوق عشق ابر: اگر گل را در نظر بگیریم یعنی یعنی غنچه ای که با دریدن پیراهنش شکوفا می شود و آتش هم به معنی سرخی گل است و اگر ابر را عاشق بگیریم دریدن یعنی رعد و برق زدن و آتش یعنی سرخی صاعقه.

·         (پیراهن دریدن:کنایه از شوق بسیار)
بیت ده:سرشک هوا:باران گوا:گواهی یعنی قطره باران در نزد خورشید که فرمانروای آسمان است گواهی می دهد.

·         بیت یازده: ((که)) اول پرسشی است ودوم ربطی  مصرع دوم پوید: تکاپو کند، تلاش کند.

·         بیت دوازده: مصرع دوم یعنی بلبل همانند زبان پهلوی(که زبان بسیار زیبایی است) آواز زیبا می خواند.

·         بیت چهارده:همچو آواز رستم که در دل شب حتی دل فیل و چنگال شیر را از هیبتش پاره می کند، ابر نیز در شب تیره می غرد.

شعر لطف حق صفحه 122:

 

·         بیت سوم: چون رهی: چگونه نجات یابی؟

·          بیت چهار مصرع دوم: یعنی موج نیل وجودت را نابود می کند، آب: همان آب نیل است- شاعر خواسته عناصر رابعه را در بیت بیاورد. خاک: بن وجود.

·         بیت پنج یعنی به مادر موسی وحی شد که خیال باطل نکن، موسی در پناه ماست.

·         بیت شش: پرده شک اضافه تشبیهی.

·         بیت هفت: ما موسی را  که به آب فکندی در پناه خود گرفتیم. دست حق:اضافه تشبیهی مصرع دوم: تلمیح به یدالله فوق ایدیهم

·         ابیاتی که از این قسمت به بعد بار معنایی اینچنین دارند: که فقط خدا حکم می کند دارای تلمیح به آیه لا حکم الا لله هستند.

·         بیت سیزده نسیان: فراموشی بار کفر: اضافه تشبیهی

·         بیت چهارده: مصرع اول ((به)): بهتر است.

·         بیت پانزده مصرع دوم: سرگردان یعنی تسخیر شده

·         بیست و دو سیر: سفر کشتی

·         بیست و چهار کیاست:فرماندهی، کشتی امکان: هستی ممکن الوجود.

·         بیست و هشت مصرع اول یعنی موج او را مثل طوماری پیچید.

·         بیست و نه بنای شوق:اضافه تشبیهی یعنی شوقی که به امید نجات در دل او پدیدار شده.

·         سی: بین انسانهای دردمند و بیچاره تبعیضی تبعیضی قائل نمی شویم. خرد: کوچک

·         سی و یک: قطره: قطره موج دریا : به قطره گفتم طرف او مریز

·         سی و پنج: ژاله: شبنم

·         سی و هفت: اشک را گفتم مکاهش: به اشک گفتم از تاب و تحملش مکاه

·         سی و نه: جهانداریش ده: فرمانده و پادشاهش کن

·         چهل و یک:نا ایمن: بی ایمان

·         چهل و دو: آیینه ساختن از خشت کنایه از کار باطل و بیهوده انجام دادن

·         چهل و چهار: مصرع اول پارادوکس دارد.مصرع دوم: بنای سست و تکیه گاه نا امن ساختن

·         چهل و پنج: دزد ها را نگهبان قصر خود کرد(نمرود)

·         چهل و شش: مصرع دوم یعنی دشمنی و عناد را رواج دادند.

·         چهل و هفت: درس عار: دانش ننگ ، اسب بی فسار راندن: کنترل نکردن نفس

·         پنجاه: تیه ضلال : اضافه تشبیهی به معنای بیابان گمراهی وزر و وبال هم یعنی گناه و دردسر

·         پنجاه و یک: تنور خودپسندی: اضافه تشبیهی یعنی به سبب غرورشان کارهای ناپسند انجام دادند.

·         پنجاه و دو: صید هوا: اسیر هوی و هوس

·         پنجاه و سه: در اثر گناه نور لطف درونش از بین رفت

·         پنجاه و چهار: تلمیح به ماجرایی که طی آن نمرود می خواست به جنگ خدای یگانه برود.

·         پنجاه و شش عُجب: خودپسندی -برق عجب : اضافه تشبیهی شرار: جرقه اینجا یعنی فتنه و شری که باعث شده خانمانها نابود گردد

·         پنجاه و هشت: رای بد: اندیشه ناپسند

·         پنجاه و نه مصرع دوم: چشم خودپسندش را کور کن(خودپسندی اش را از بین ببر)

·         شصت: دماغ: مغز - باد در دماغ(سر) داشتن: غرور و تکبر بیجا داشتن

·         شصت و یک: استفهام انکاری یعنی از یاد نمی بریم

صفحه 248 بیت اول: سخن مانند گوهری می ماند که گوینده آن همچون غواصی است که به سختی می تواند آنرا بیابد و ارائه کند.

بیت دو: سخنی که از روی تفکر نیست را نباید به زبان آورد یا نوشت.

بیت سوم: حتی استادان سخن نیز در هنگام صحبت هراس دارند تا مبادا سخن نا پخته و بی ارزش بگویند.

 

امیدوارم مطالب واستون مفید باشه اگه در هر جایی به مشکلی برخوردید بگید تا انشاء الله اگر تونستم جواب بدم.

((وبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلاگ احســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان))

 

برای کسی که با مایکروسافت هم کل می اندازد!

سلام!

اگه احسان دهقان نیستید ترجیحا این پست رو نخونید!
سلام مهندس! خوبی جیگر! می بینم که باز چشم ما رو دور دیدی و داری واسه خودت پستهای دوغکی می زنی! اما تند نرو که دو هفته بعد باز باید بیای قزوین و اونوقت من می دونم و تو توی شهر غریب!

خب بریم سر اصل مطلب یعنی تو و اون وبلاگ(وبسایت) بیزی!، عزیز دل برادر یه لینک که دیگه اینهمه داد و هوار نداشت که بخاطرش کل شبکه نت ورک دنیا رو کثیف کردی! پسر خوب بد کاری کردیم اسم وبلاگت رو بصورت دامین نوشتیم کلاسش بره بالا؟!
در ضمن غصه لینک وبلاگت رو نخور کی میاد به وب من سر بزنه تا برسه به اینکه بخواد از لینک من بیاد وب تو؟! این کانتر بلاگ اسکای هم بقول تو شاید واسه خودش داره می شمره!
عزیز دل برادر! اصلا دوست نداشتم اسمت رو تو این وبلاگ پابلیک کنم اما اونقدر تو وبت خزعبلات تحویل جامعه شهید پرور دادی که مجبور شدم این کار رو انجام بدم! اسی باور کن هر قدر پول بخوای حاضرم بدم اما دیگه اسمم رو  پیش اون دو تا خرس وحشی نیاری، باور کن خوف داره! ((ثانیا معمولا در عالم وبلاگ نویسی کسی اگر حرفی داره تو قسمت کامنت ها میذاره و یه پست رو حروم دری وری نمی کنه!))

 معلومه خیلی از دست وب من شاکی هستی که فکر می کنی سوژه هست،خب حق هم داری مطالب این وب مخصوص ((قشر خاصی)) هست که قدرت درک کردنش رو دارن و هر کسی با این نوشته ها حال نمی کنه...!!!

در ضمن پسر قشنگ! در مورد سرعت آپلود شدن وبت هم به خودت شک داری؟ خودت تو سایت دانشگاه گفتی که نمی دونم چرا با adsl هم دیر باز می کنه! ، خود دانی!

در ضمن این اولین و آخرین پستی بود که به این چرت و پرت ها اختصاص دادم چون خیلی ((سوژه ها)) هست که میشه در موردش نوشت...خیلی...

اما بعنوان همین اولین و آخرین پست می خوام منم مثل خودت پست بعدی تو رو پیشگویی کنم؟

سلامی سبز! به سبزی خیار!
 

من نمی دونم این نوید خجالت نمی کشه(حالا برای چی معلوم نیست).

با اینترنت ذغالی میاد تو وب من میگه سرعتش پایینه!

باید خدمت نوید قافله باشی بگم که...

یکی بره به این نوید بگه که...

نوید!
نوید قافله باشی آدم خیلی...

نوید جان just fri...

جمله امروز: توانا بود هر که دانا بود

جک: یه روز یه ترکه....(خز!)

داستان امروز:(متن رمانتیک داستان شنگول و منگول)
دعای امروز: اللهم اشف مرضانا

سایت امروز:www.google.com

غذای امروز:قیمه نثار در باطن تهرانی!

و می دونم که تو پست بعدت ممکنه به:وبلاگ من. کشف من. کت من. شلوار من. قیافه من و... بالاخره یه چیزی در مورد من گیر بدی اما من حاضرم حتی واسه اد به ویزیتور وبلاگت پای ثابت پستهات باشم!

 

جوابهای درس اخلاق

سلام دوستان عزیز.

امیدوارم درسها خستتون نکرده باشه و خیالتون هم از بابت امتحانها راحت باشه،
امروز اخلاق می خوندم که الحمدالله الان تموم شد و لی نکته ای خیلی عجیب بود و دیدم این بود که بعضی از  جوابهایی که فنائی برای سوالات تعیین کرده با صفحات اصلی جوابها فرق می کنه! و در ضمن جوابها بسیار گنگ هست، واسه همین من هم صفحات دقیق جوابهای اخلاق رو می نویسم هم پاراگراف و خط جوابها رو هم تو کتاب مشخص می کنم تا راحتتر بتونید این درس رو بخونید، باز هم فنائی رو دعا می کنم چون خیلی به ما کمک کرد و ما رو از مطالعه اضافی نجات داد، اخلاق رو که خوندم دیدم واقعا درس راحتی هست یعنی هیچ نکته اضافه ای نسبت به معارف دبیرستان و پیش دانشگاهی نداره و از اون درسهایی هست که اگر تو امتحان ورق رو سیاه کنی نمره بیاری!...دعا یادتون نره!

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. خیر میسر نیست، جواب صفحه 11 خط دوم از "زیرا...تا...انتهای پاراگراف یعنی "سخن بگوییم".
  2. صفحه 11 انتهای صفحه از روح به بعد...
  3. صفحه 12 از "مفهوم روح در قرآن"...تا...انتهای پاراگراف..."حیوانی یا انسانی".
  4. صفحه 13 قسمت اول جواب از "معادل فارسی کلمه"...تا...سه خط بعد یعنی "دلالت دارد"، قسمت دوم جواب(منظور قرآن از نفس)، پاراگراف دوم..."((مجموعه بدن و روحی که به آن تعلق گرفته))" و پاراگراف سوم "((حقیقت وجود آدمی))" تا سه خط پایین..."ادامه می دهد".
  5. صفحه 14 ، ابتدای صفحه "پس از نیل آدمی به مقصود"....تا انتهای پاراگراف بعدی..."نفس مطمئنه است."
  6. صفحه 15 پاراگراف دوم اواسط خط، "نوع معینی از معرفت و میل است"...تا...سه خط بعد یعنی "جان آدمی است."
  7. صفحه 15 "در فرهنگ قرآن"...تا...انتهای پاراگراف بعد..."ملحوظ است"(قسمت اول)، صفحه 17 خط پنجم اواسط خط "در واقع قرآن" تا چهار خط بعد..."بازداری وجود دارد."
  8. صفحه 15 انتهای صفحه "متضاد کلمه عقل در لغت عرب"...تا...صفحه 16 ابتدای صفحه ..."نتایج زیانباری منجر می شود"؛ صفحه 17 "بنابراین"...تا"بازداری است".
  9. صفحه 17 پاراگراف دوم خط چهارم "هرگاه کسی" تا چهار خط بعد "کنترل حب و بغض"
  10. صفحه 18 پاراگراف سوم خط اول انتهای خط"عمل عاقلانه" تا...خط بعد "کنترل می شود."
  11. صفحه 18 پاراگراف سوم خط اول انتهای خط"عمل عاقلانه" تاچهار خط بعد" در پرتو شناخت هاست".
  12. صفحه 12 انتهای صفحه"عاقل کسی است"...تا صفحه بعد "تابع آن می سازد"(قسمت اول) سه خط بعد "ممکن است" تا آخر پاراگراف "می کند".
  13. قسمت اول، صفحه 17 پاراگراف دوم خط چهارم "هرگاه کسی" تا سه خط بعد "یازیده است" ، قسمت دوم صفحه 20 خط سوم "عقل ورزی در مقام شناخت تا خط بعد"مورد نظر".
  14. صفحه 20 زیر تیتر قلب:"مراد از قلب" تا خط بعد "سینه نیست" ، صفحه 21 پاراگراف دوم خط دوم "دامنه گسترده"تا شش خط بعد"اراده دانست".
  15. صفحه 21 سه خط به انتهای صفحه "نفس هنگامی" تا صفحه 22 ابتدای صفحه"نام می گیرد".
  16. صفحه 23 ابتدای صفحه"مشیت مطلقه الهی" تا دو خط بعد "بدانیم" پاراگراف بعد هشت خط مانده به انتهای صفحه "به عبارت دیگر" تا سه خط بعد "متحقق کند".
  17. صفحه 22 زیر تیتر اراده و اختیار "آرایش نیروها" تا آخر پاراگراف "اراده کنند"، صفحه 24 "همین عدم" تا سه خط بعد"نتوانند کرد"، صفحه 25 شش خط باقی مانده تا انتهای صفحه ("توارث" تا انتهای صفحه"خویش است".)
  18. هویت اجتماعی: وجهه ای که زندگی انسان در اجتماع به وی می بخشد و رابطه او را با دیگران مشخص می کند، قسمت دوم سوال: صفحه 26 خط سوم "از نظر قرآن" تا انتهای پاراگراف "بکشد".
  19. براساس هویت اجتماعی، صفحه 27 اواسط صفحه انتهای خط سیزدهم "با نظر" تا صفحه 28 ابتدای صفحه خط سوم "توصیف اوست".
  20. صفحه 31 پاراگراف دوم "فطرت بنا به توضیح..." تا هفت خط بعد "بیدار می شود".
  21. صفحه 37 پاراگراف دوم "واژه تربیت" تا ابتدای صفحه بعد "تربیت دانست".
  22. صفحه 39 خط دوم "رب ب" تا هشت خط بعد"خواهد داشت".
  23. صفحه 40 پاراگراف دوم خط دوم "خالقیت و ربوبیت" تا سه خط و نیم بعد "خویش می گیرد".
  24. خطی که با فونت درشت و داخل گیومه نوشته.
  25. صفحه 44 اواسط صفحه، موارد الف و ب و ج.
  26. صفحه 46 زیر تیتر تمثیل تربیت "تمثیل صورتی از..." تا شش و نیم خط پایین "ذهن نشاند".
  27. صفحه 46 چهار خط مانده به انتهای صفحه "در تمثیل درجه یک" تا صفحه بعد خط سوم "لحاظ کرده است".
  28. صفحه 47 اواسط صفحه "نمونه اول" تا آخر پاراگراف "برداشته شوند".
  29. صفحه 48 پاراگراف سوم "تمثیل رشد" تا صفحه بعد خط شش "آرام برخوردار باشد".
  30. صفحه 50  پاراگراف سوم خط دوم "در تمثیل صناعت" تا صفحه بعد ابتدای صفحه و اتمام گیومه.
  31. صفحه 53 موارد شماره دار.
  32. اهداف واسطی و اهداف غایی صفحه 54 سه خط مانده به انتهای صفحه "اهدافی که در" تا صفحه بعد خط شش "می گذرانیم".
  33. (32 دوم!)(خیلی  جالبه ! توجه کنید ! فنائی دو بار شماره  32 رو نوشته! و ما سوال 32 دومی رو همین 33 خودمون فرض می کنیم!) صفحه 54 پاراگراف دوم "اهدافی" تا هشت خط بعد "است".
  34. (33)صفحه 54 پاراگراف دوم خط نهم "اما" تا دو خط بعد "فرض نمود".
  35. (34)صفحه 54 سه خط مانده به انتهای صفحه "اهدافی که در" تا "محسوب می گردند"، صفحه 54انتهای صفحه "از میان تا صفحه بعد خط چهارم "شان سیاسی".
  36. (35) صفحه 55 پاراگراف دوم "موارد زیر" تا سه خط بعد "از نظر می گذرانیم".
  37. (36)صفحه 55 مورد 1
  38. (37) صفحه 56مورد 2
  39. (38) صفحه 57 مورد 3 خط چهارم "در یک مرتبه" تا دو خط بعد "اصرار نمی ورزد".قسمت دوم: دو خط بعد "در رتبه بالاتر" تا دو خط بعد"فکر لغزش".
  40. (39) صفحه 58 مورد 4
  41. (40) صفحه 59 مورد 5
  42. .(41) عبودیت.
  43. (42) صفحه 60 زیر تیتر رابطه اهداف غایی با یکدیگر یک بعد "این واژه ها" تا "برقرار است". و ادامه "اگر با توجه" تا سه خط بعد "عبد خدا شود".

((بنا به گفته استاد فنائی امتحان تا صفحه 87 هست، ولی سوالهایی که داده تا صفحه 61 هست، به همین خاطر من طی روزهای آینده نمونه سوالها و نکات مهم باقی مونده از 61 تا 87 رو هم در وبلاگ می نویسم))

-باز هم می گم دعا یادتون نره.

-حتما ورق امتحانهای فنائی رو سیاه کنید! و هر چی به ذهنتون میرسه بنویسید.

-باز هم به اینجا سر بزنید.

 

 

آیات الاحکام:۲۰!

 

سلام، وقت بخیر،

برای روز امتحان                        چه خوانده ای تو ای جوان؟

دگر نمانده فرصتی                     قدر فراغتت بدان

هر که نخوانده صفحه ای!           پیام من بدو رسان

فرجه گرفتی زچه رو؟                 هر چه نخوانده ای، بخوان!

سوالات و نکات درس آیات الاحکام(دلالت آیات و توضیح آنها بصورت ساده)

((یکی از درسهایی که فقط اسم گنده کرده و چیز خاصی نداره همین آیات الاحکام هست که در این پست هرچی قراره به گفته فنائی تو امتحان بیاد تشریح شده))
اگه حوصله دارید بیایید آیات الاحکام بویژه درسهای آخری رو که زیاد توضیحی در بارشون داده نشد با هم بخونیم!
ابتدا باید این نکته رو بگم که استاد فنائی گفت در امتحان آیات الاحکام فقط دلالت آیه بر احکام سوال هست و امتحان هم تا اول اقرار هست(البته در آخر اقرار رو هم بررسی می کنیم بقول معروف کار از محکم کاری عیب نمی کنه، فنائی رو چه دیدی ممکنه چون اقرار رو هم که یه چیزایی در موردش گفت تو امتحان بیاره!) و ما هم می خوایم دلالتها رو البته از آخر به اول بررسی کنیم :

 

1-غصب: یعنی استیلا بر مال دیگری به ناحق.

نحوه دلالت آیات صفحه 55 شماره های 1و2و3 بر نهی غصب از طرف خداوند:در تمام این آیات فعل (( أکل )) بکار رفته است که مقصود از آن تنها خوردن نیست، بنابراین ((مفهوم خوردن مال مردم به باطل)) یعنی تملک کردن، در اختیار گرفتن و تصرف غیر شر شرعی و به نا حق که مورد نهی خداوند است و از جمله آنها غصب است و از دلالت عام نهی، مشمول آن نیز می باشد.

نتیجه: به این دلیل که خوردن (تصرف) مال مردم به ناحق، حرام و مورد نهی خداوند می باشد، غصب نیز که یکی از انواع خوردن مال مردم به ناحق است، حرام و مورد نهی خداوند می باشد.(توسط دلالت عام-یعنی دلالت کل تصرف ها به ناحق بر غصب یکی از انواع آن است)

نحوه دلالت آیات صفحه 56 شماره 1و2و3 بر مجاز شمردن و مشروع بودن استیلای حق توسط مضرور غصب(ضرر دیده از غصب):
در این آیات سفارش به مقابله به مثل کردن که همان تقاص کردن می باشد شده است، و گاهی هم با لغت اعتدائ نامیده شده یعنی این مقابله به مثل یا تقاص حتما باید از نظر ظاهر و وصف و مقدار و جنس و ضرر به همان مقدار ضرر دیده شده باشد و گرنه این خود ظلم و ستم است. در مورد سیئه (بدی) نیز به همین معناست یعنی پاسخ گفتن بدی با بدی که مجاز و مشروع می باشد، غصب نیز یکی از انواع بدیهاست(طبق آیات صفحه 55 و دلالت عام) و مقابله به مثل در برابر آن جایز است.

نتیجه: غصب یکی از انواع بدیها و ظلم ها و ستم هاست و مقابله به مثل در برابر آن جایز می باشد.

2-لقطه(التقاط): یعنی یافتن کسی یا چیزی در خیابان بدون تفحص و جستجو و بدون اینکه انسان آنرا محاسبه کرده باشد.

اگر لقطه (یافته شده) انسان باشد به آن لقیط یا ملقوط می گویند آن عبارتست از کودک یا مجنونی که گمشده و کفیلی ندارد، اگر کودک ممیز(تشخیص دهنده خوب از بد) هم باشد.

لقطه حیوان ضاله نامیده می شود.

لقطه مال هم مال گمشده ایست به قصد تملک به شرطی که یکسال از اعلام پیدا کردن آن گذشته باشد ولی صاحبش یافت نشده باشد و قصد لقطه گیرنده نیز حفظ مال برای صاحبش باشد.

نحوه دلالت آیات صفحه 51 شماره های 1و2 : در این آیات سفارش به نیک کردن و شتاب در عمل خیر شده است، شکی نیست که گرفتن(سرپرستی و حضانت کردن) لقیط(انسان گمشده) مایه ی نیکی به آن شخص است زیرا اگر کودک یا مجنون لقیط به حال خود رها شود موجب تلف شدن و آسیب رسیدن به او می شود و با حکم خداوند ناسازگار است، بنابراین گرفتن لقیط مشروع است چون اگر مشروع نباشد با  حکم خداوند ناسازگار است.

نتیجه: گرفتن  لقیط که یکی از انواع خوبیهاست( توسط دلالت عام ) مشروع است چون اگر لقیط گرفته نشود( گرفتن لقیط نامشروع باشد) موجب آسیب به لقیط است که از مهربانی خداوند به دور است.

نحو دلالت دو آیه ((فالتقطه آل فرعون))- آل فرعون او را(موسی را) از آب نیل گرفتند- و ((یلتقطه بعض سیاره))-کاروانی او را می گیرد-:

اگر چه در این دو آیه بصورت امری اشاره به گرفتن لقیط نشده است اما مفهوم تنبیه و اشاره دارد به این وظیفه(گرفتن لقیط) که برای مهربانی و شفقت به خلق خدا(که از نمونه های نیکی و عمل خیر است) لازم است.

نتیجه: گرفتن لقیط موجب مهربانی و شفقت به خلق خدا می باشد و مهربانی و شفقت نیز عملی نیک و خیر می باشد و به آن توصیه شده است بنابراین به گرفتن لقیط نیز توصیه شده است(طبق دو داستان حضرت موسی(ع) و حضرت یوسف(ع)) ، بنابراین گرفتن لقیط ((واجب)) است، البته واجب کفایی است.(یعنی انجام آن توسط عده ای کفایت می کند و بشرط انجام آن از بقیه سلب می شود)

3-شفعه:حقی است که شرع خدا، برای انسان قرار داده تا در شراکت، اگر شریکش خواست سهم خود را بفروشد و موجب شراکت انسان با نفر سومی شود و این احتمال وجود داشته باشد که انسان با شراکت با نفر سوم دچار زیان و ضرر شود، سهم شریک خود(شریکی که قصد فروش سهم خود را دارد) را بخرد.

توضیح: در شراکت، یک شریک جز با اذن شریک دیگر نمی تواند در مال المشترک تصرف نماید و اگر یک شریک خواست سهم خود را بفروشد شریک دیگر می تواند با همان قیمت توافق شده بین شریک خود با نفر سوم سهم او را بخرد تا در رنج و سختی شراکت با نفر سوم واقع نشود.

نحوه دلالت آیات صفحه 48 شماره های 1و2و3 : در تمام این آیات به این نکته اشاره شده که شرع خدا نمی خواهد کسی رنج و سختی بکشد و چون ممکن است که شراکت انسان با نفر سوم موجبات رنج و مشقت را برای انسان فراهم کند این حق برای انسان وجود دارد تا سهم شریک خود را بخرد.

نتیجه: ضرر و زیانی که انسان از شراکت با نفر سوم می برد موجب رنج و مشقت برای اوست و شرع خدا نیز چنین رنج و مشقتی را نمی پسندد بنابراین حق شفعه را برای انسان مجاز می شمارد.

4-سبق و رمایه:سبق یعنی مسابقه دادن و سبَق یعنی مالی که به سابق(شرکت کننده در مسابقه) که در مسابقه پیشی گرفته است داده می شود.

رمایه یعنی تیر اندازی کردن که فایده آن تمرین برای جنگ است.

مشروعیت سبق و رمایه تنها برای آمادگی رزمی و جنگی است و اگر غیر از این باشد مشمول قمار و شرط بستن و خلاف شرع است.

سبق و رمایه تنها در تیر اندازی و دوانیدن اسب و قاطر و خر و شتر و فیل و شمشیر بازی جایز است.

نحوه دلالت آیات صفحه 42 بر مجاز بودن سبق و رمایه:

آیه اول: در این آیه خداوند بر لزوم آمادگی رزمی در برابر دشمنان اسلام تاکید کرده که این آمادگی شامل تربیت اسب اماده بودن ابزار جنگی و مردان رزمی است. که در سبق و رمایه(مشروع) هم همین اهداف دنبال می شود.

نتیجه: به این دلیل که سبق و رمایه که با هدف آمادگی رزمی انجام می شود موجب تقویت قوای مسلمانان بر علیه دشمن می شود شرع اسلام نیز سبق و رمایه را مشروع دانسته.

آیه دوم:در این آیه آمده است که برادران یوسف وقتی نزد پدر بازگشتند از(نستبق) مسابقه ای که با هم انجام داده بودند سخن می گفتند که این مسابقه بقول برخی یا دویدن بوده است یا تیر اندازی، و پس از این آیه این عمل برادران یوسف در قرآن نهی نشده است ، بنابراین می توان آن را دلیلی بجاز بودن سبق و رمایه دانست.

نکته: برخی این جایز بودن را تنها در شریعت ابراهیم(ع) - مشترک با شریعت یوسف(ع) - دانسته اند ولی طبق این نتیجه:

نتیجه: اصل مقتضی بقای مشروعیت آن و عدم نسخ آن است، یعنی چون این عمل برادران یوسف(ع) در قرآن باطل اعلام نشده ما نیز می توانیم طبق قاعده ای که گفته شد به مشروعیت آن پی ببریم.

آیه سوم: در این آیه به این اشاره شده است که: شما(مسلمانان) بر آنها(یهود بنی نضیر) برای گرفتن فدک اسب و شتری نتاختید(لحن سرزنش گر)، بنابراین ما از مفهوم مخالف آن در میابیم که تاختن اسب و شتر (که در مسابقه هم این چنین است) جایز می باشد.

نتیجه: سبق به معنی تاختن اسب و شتر جایز و مشروع می باشد.

5-عاریه:دادن مال به کسی به اذن(اجازه) استفاده از آن بصورت مجانی در حالی که اصل مال باقی بماند.

نکته: عاریه تنها شامل اموالی می شود که بتوان از آنها استفاده کرد در حالی که اصل آنها باقی بماند مانند خانه و ماشین، اما اموالی که با استفاده از آنها اصل نیز از بین می رود شامل عاریه نمی شوند. بلکه شامل هبه وبیع و... می شوند.

دلالت آیه اول در صفحه 38 بر عاریه:

در این آیه به نیکی کردن سفارش شده است و چون عاریه دادن به دیگران از مصادیق نیکی کردن است آیه به عاریه دادن نیز سفارش می کند.

نتیجه: عاریه چون نوعی نیکی کردن به دیگران است و در این آیه با فعل امر به نیکی سفارش شده است ، دارای وجوب است و اگر هم بر وجوب عاریه دلالت نکند حداقل نشان می دهد عاریه دارای ارجحیت است.

آیه دوم در صفحه 39:

در این آیه غفلت در نماز و ریا و امتناع از ((ماعون)) یعنی جلوگیری از ماعون(یاری رساندن به دیگران) اعمال مذموم و زشت نامیده شده اند.

و امتناع از یاری رساندن به دیگران در عطف دو عمل دیگر یعنی ریا و غفلت در نماز آمده است پس خود این امتناع از ماعون نیز مانند دو عمل قبل از خود مذموم است(طبق قواعد عطف)، بنابراین مخالف آن ممدوح و پسندیده است یعنی امتناع نکردن از ماعون(یاری رساندن به دیگران) پسندیده است به عبارت دیگر: یاری رساندن به دیگران (ماعون) پسندیده است.

نتیجه: عاریه هم که جزو ماعون (یاری رساندن به دیگران) است نیز ممدوح و پسندیده است.

6-ایداع(ودیعه):نوعی عقد است که دلالت می کند بر نایب خواستن در حفظ و نگهداری.

نحوه دلالت آیات صفحه 29 بر ودیعه:

آیه اول:

در این آیه خداوند بطور صریح و واضح به بازگرداندن مال به صاحبش سفارش می کند و در عقد ودیعه هم این چنین است.

نتیجه:طبق دستور صریح قرآن بازگرداندن امانت به صاحبش واجب است.

آیه دوم:

در این آیه اگرچه برخی نظر داده اند که منظور آن صحت رهن است اما چون  آیه کلا به امانت اشاره دارد دیعه نیز مشمول آن می شود و دستور آیه نیز این چنین است که دین خود را به صاحب دین اداء نمود.

نتیجه:امانت در ودیعه نوعی دین بر گردن انسان است که طبق آیه باید دین به صاحبش باز گردانده شود بنابراین امانت نیز در ودیعه باید به صاحب باز گردانده شود.

آیه سوم:

در این آیه عمل آن دسته از اهل کتاب که امانت را به صاحبانش باز می گردانند عملی پسندیده شمرده شده و عمل کسانی که غیر از این می کنند عملی مذموم ذکر گردیده، برای ما نیز به همین صورت است و می توانیم از آن برای اثبات پسندیده بودن رد امانت استفاده ببریم.

نتیجه: باز گرداندن امانت به صاحبش عملی پسندیده است.

7-ابضاع: یعنی انسان مالی را به عامل بدهد تا برایش مالی بخرد ولی خود عامل در آن مال سهمی نداشته باشد.

تفاوت مضاربه و ابضاع در این است که در مضاربه عامل کالا را برای سرمایه گذار می خرد و در سود آن هم شریک می شود ولی در ابضاع در همین عمل صورت می گیرد ولی عامل در سود شریک نمی شود.

نکته: در ابضاع اگر عامل تبرعی ابضاع کند مزدی برایش نیست و اگر تبرعی و مجانی انجام نداده باید اجرت المثل به وی پرداخت شود.

آیات صفحه 25 در استناد به مشروعیت ابضاع:

در همه این آیات از کلمه بضاعت استفاده شده و بضاعت هم به معنی مالی آمده که فرزندان یعقوب بوسیله آن از حضرت یوسف(ع) مقداری غله خریدند، ولی در عوض کاری که انجام دادند و تجارتی که کردند مزدی از یعقوب(ع) دریافت نکردند، که از این عمل آنها که در آیه آمده است می توان به مشروعیت ابضاع پی برد.

البته درست است که در آیه بضاعت به فرزندان یعقوب نسبت داده شده و ممکن است شبهه ایجاد شود که مال(بضاعت) برای خود فرزندان یعقوب بوده است و در واقع چون با مال خودشان  انجام داده اند تجارت صورت گرفته و نه ابضاع ولی این نسبت دادن مال به فرزندان یعقوب (ع) فقط از جهت عامل خرید بودن انهاست نه از جهت تملک آنها بر آن مال  و بنابراینکه مال التجاره برای یعقوب (ع) بوده و فرزندان برای او تجارت کرده اند و در ضمن اجرتی نیز دریافت نکرده اند می توان به مشروعیت ابضاع پی برد.

نتیجه:با توجه به این آیه و با توجه به اینکه آیه ای در نسخ آن نیامده(طبق قاعده ای که قبلا نیز به آن اشاره کردیم) ابضاع مشروع می باشد.

8-مضاربه:یعنی شخصی مال خود را به دیگری بدهد تا برای او کار کند(حال تجارت یا...) و آن شخص (عامل) در سود حاصل از کار شریک شود.

نحوه دلالت آیات صفحه 22 بر مشروعیت مضاربه:

آیه اول:

چون این آیه بر ضرورت اکتساب دلالت می کند و مضاربه نیز مشمول اکتساب می شود بنابراین به مضاربه و مشروعیت آن نیز دلالت دارد و کلمه ((فضل الله)) به معنای عام یعنی کسب منفعت حلال ، که مضاربه نیز شامل این مفهمو عام می شود.

نتیجه:چون مضاربه نوعی اکتساب است و در این آیه سفارش به کسب شده است پس بنا به سفارش این آیه مضاربه مشروع می باشد.

آیه دوم و سوم:

مقصود از ((ضرب در زمین)) (و در آیه دوم برای طلبیدن فضل خدا) مسافرت کردن از زمینی به زمین دیگر برای تجارت است  که بوسیله آن انسان کسب روزی نماید و چون در آیه تفاوتی نگذاشته که کسب با مال غیر باشد یا مال خود بنابراین شامل مضاربه هم که با مال غیر می باشد نیز هست.

نتیجه: مضاربه هم نوعی ضرب بر روی زمین است و هم نوعی کسب کردن است و چون به هر دوی این اعمال در آیات اشاره شده است مضاربه نیز طبق آیه صحیح است.

9-شرکت:اجتماع حقوق چند مالک در یک چیز بطور مشاع(غیر تفکیک شده).

نحوه استناد آیات صفحه 18 به مشروعیت شرکت:

آیه اول:

در این آیه چون خداوند با صیغه جمع تمام غنیمت گیرندگان را مورد خطاب قرار داده است یعنی همه آنها در این غنیمت شریک هستند، ضمنا سهم مشخصی هم برای آنها در نظر نگرفته

نتیجه: طبق آیه، شرکت تمام ویژگیهایی که آیه بر شمرد از جمله تصرف جمیع شرکا در مال مشترک و همچنین مشاع بودن و نامشخص بودن سهم هریک از شرکا را دارد بنابراین آیه شرکت مشروع است.

آیه دوم:

این آیه اشاره می کند که اگر کسی مرد و دارای یک برادر یا خواهر مادری بود آن شخص از یک ششم مال میت ارث می برد(تا اینجا مورد بحث ما نیست)، ((اما اگر بیش از یک نفر باشند تمام آنها در یک سوم مال میت سهیم اند))،

نتیجه: با توجه به اشاره آیه بر سهیم بودن جمیع خواهران و برادان میت بر مال میت و شراکت تمام آنها بر مال میت، مشروعیت شرکت در آیه ظاهر است.(زیرا شرکت نیز دارای چنین خصوصیتی است)

آیه سوم:در این آیه صدقات را منحصرا برای هشت طایفه می داند و تمام آنها را در این سهم شریک می داند ، شرکت از این آیه در صورتی استنباط می شود که صدقه بین همه هشت طایفه بطور مساوی تقسیم شود و همه در آن بصورت مساوی شریک باشند.

نتیجه: به این دلیل که آیه عده ای را (هشت طایفه) در مالی(صدقه) شریک می داند پش به شرکت وجهه مشروع می بخشد.

10-اجاره:عقدی است که بر تملیک منفعت معلوم(مال یا نفس) در مقابل عوض معلوم منعقد می گردد.(در صورتی که اصل معلوم از بین نرود)

نحوه دلالت آیات صفحه 14 بر مشروعیت اجاره:

این دو آیه با اشاره به داستان موسی و شعیب که در آن شعیب موسی را برای هشت سال به اجاره خود در آورد و او را اجیر کرد تا برایش کار کند هم سابقه تاریخی آنرا بیان می کند و هم طبق قاعده ای که با توجه به آن اگر عملی که در شریعت پیشین بوده و توسط اسلام نسخ نشده در اسلام هم مباح است اجاره نیز مشروع می باشد.

نتیجه: اجیر نمودن موسی (ع) توسط شعیب در این آیه باطل اعلام نشده پس برای ما نیز اجاره امری مشروع می باشد.

خسته نباشید!

حالا یه خستگی بگیرید تا با هم اقرار رو هم بررسی کنیم:

اقرار:اقرار خبر دادن از حقی واجب است که بر گردن خبر دهنده  است بصورتی که ادای آن حق بر خبردهنده واجب گردد(بوسیله اقرار واجب گردد)، اقرار موجب تملیک کردن نیست، بلکه موجب کشف ملک (گرفتن ملک از خبر دهنده) است و با اقرار کردن صاحب سابق حق را با خبر می سازد(وای که خود کتاب چقدر اینجا رو بد توضیح داده...اه... اه!)، برخی فقها گفته اند که اقرار کننده باید نفی حق از خود را نیز بیان کند(یعنی مثلا بگه فلان چیز واسه من نیست!)

آیاتی که بر لزوم اقرار دلالت دارد:

آیه اول:

در این آیه کفار اعتراف به گناهان خود و تکذیب پیامبران می کنند که این عمل انها نوعی اقرار است زیرا از سخن و اقرار آنها بر علیه آنها استفاده میگردد ، چنانچه می بینیم که پس از اقرار آنها گفته می شود:که دور هستند از رحمت خداوند(آنها را اهل دوزخ می نامد)

نتیجه:مورد اشاره شده در آیه تمام شرایط اقرار را دارد و بوضوح لزوم آنرا بیان می کند.

آیه های دوم: کافران در این آیه بر علیه خود گواهی می دهند و گواهی علیه خود نیر اقرار است.

نتیجه:مورد اشاره شده در آیه تمام شرایط اقرار را دارد و بوضوح لزوم آنرا بیان می کند.

 و سوم: در آیه اقرار کردن کافران بر علیه خود کاملا ظاهر است و فعل اقررتم نیز به همین معنا آمده است.

نتیجه:مورد اشاره شده در آیه تمام شرایط اقرار را دارد و بوضوح لزوم آنرا بیان می کند.

با آرزوی موفقیت همه در امتحانات، حتما برای من دعا کنید.

آخرین گیر لفطی!

سلام به دوستای گلم!

امروز صبح می خواستم زود بیدار بشم و تا نه درس بخونم و بعد راهی دانشگاه بشم تا نمونه سوالها رو از لطفی بگیرم و بعد بیام خونه اما اینطور نشد...:

ساعت نه!!! ناگهان از خواب پریدم و مضطرب و نگران لباس پوشیدم و مثل جت راه خونه تا دانشگاه رو پیمودم، وقتی که رسیدم به دانشگاه سریع دویدم طرف کلاس و دیدم بعضی از بچه ها هستن و لطفی هم داره حضور غیاب می کنه، خوشبختانه با اینکه چند دقیقه ای دیر رفته بودم سر کلاس اما اینبار من رو حاضر زد و اون موقع بود که متوجه شدم  گفته که از هرکی غایب بوده سه نمره کم می کنه!!!
واقعا مسخره هست، خودش هفته پیش که باهاش صحبت کردیم تقریبا رضایت داد اما نمی دونم چرا الکی قاطی می کنه!
من هم اگر شانسی شانسی بخاطر نمونه سوال نرفته بودم سر کلاسش الان بجای بیست! هفده می شدم!!!
جالب اینجاست که امروز لطفی هیچ کار خاصی رو انجام نداد و فقط چند تا دونه تمرین رو خودش حل کرد و چند تا هم نمونه سوال داد و نمی دونم آخه چه نفعی از حضور دانشجوها سر کلاس میبره که میخواد همه بیان!
من خیلی باهاش بیرون از کلاس صحبت کردم تا تصمیمش رو عوض کنه اما انگار چیزی به نام رحم تو وجود لطفی نیست! و حرف خودش رو می زد آخر سر که دید خیلی اصرار می کنم گفت: حالا ببینم چی میشه...باید خودشون بیان....

از اتفاقات خیلی عجیب امروز این بود که بالاخره لطفی نیم نمره به من داد چون یه سوالش رو جواب دادم. درسته که از من نمره کم نمی کنه و تازه نیم نمره هم گرفتم اما همون حسی رو دارم که اگه میخواست نمره از من کم کنه و خیلی از این بابت ناراحتم، خیلی سعی کردم منصرفش کنم اما...

لطفی نمونه سوالها رو هم گفت و خیلی به ما تاکید داشت که به اونهایی که غایب هستن ندید اما مگه میشه؟!:

1-در جمله زیر نقش ((تلک)) چیست؟

وقفت تلک ناحیه

الف- مفعول فیه*     ب- مفعول به     ج- مفعول مطلق            د- اسم اشاره

2-نقش کلمه ((قرآن)) در آیه: انا انزلناه قرآنا عربیا چیست؟(خیلی رو این عبارت باهاش بحث کردم، آخه قرآن اصلا شبیه حال نیست!)

الف-تمییز             ب-حال*(!!!)             ج-مفعول به                د- مفعول به دوم

3-نقش جمله ((یقبل ولد)) در جمله زیر چیست؟

اهب الوالد یقبل ولد امام ضیوف

الف- جمله وصفیه   ب- جمله حالیه   ج- خبر* (برای فعل مقاربه هب)                 د- محلی از اعراب ندارد

4-متعلق فیه در عبارت زیر کدام است؟

یسئلونک عن شهر الحرام قتال فیه

الف-یسئلونک   ب- شهر الحرام    ج-عامل مقدر     د-قتال*(!) (روی این هم خیلی باهاش بحث کردم چون طبیعتا فیه به شهرالحرام بر می گرده)

5-کدام یک از اعراب گذاری ها غلط است؟

از اینجا به بعد رو خیلی تند گفت ولی صورت سوالها رو یادداشت کردم و فقط اینو می دونم که جواب درست(یعنی در واقع غلط!) این گزینه بود:

کل نفس دائقهِ الموت د ر صورتی که باید می بود: ذائقهُ الموت

6-در کدام جمله اضافه ، لفظی نیست؟

این رو هم خیلی سریع خوند! و خیلی ها ننوشتن اما صورت سوال این بود که نوشتم.

از اینجا به بعد رو اونقدر تند تند خوند که مجبور شدم با موبایل ضبط کنم!!!

7-در آیه شریفه زیر نقش ((یوسف)) چیست؟

یا یوسف ایها الصدیق....

جواب هم که معلومه! شد منادا!

8- در جمله زیر مفعول به کدام است؟

جمله صفحه 286 تمرین 8 معاشر الناس...(که جواب معاشر و متجر هر دو هست!)

*! در ضمن تمارین صفحات  282 و 278 سوال امتحانی داره .

دیدید فقط چند تا سوال گفت؟ از کل سوالها که 36 تا هست!

اما گفت که تم سوالها اینجوریه و اگه اینجوری باشه خب انصافا سخت نیست اما از لطفی بعیده امتحان آسون بگیره!

نکات مهم و جزوه های دیگه رو هم طی روزای آینده تو وب میذارم حتما چک کنید!

نکات و سوالات مهم درسی تاریخ تحلیلی

سلام دوستان عزیز!
انشاء الله که سلامت باشید و درس خوندن شما رو خسته نکرده باشه، یکی از دروس نمره آور و خیلی آسون درس تاریخ تحلیلی هست که علی رغم آسونی نکات مهمی داره که به احتمال زیاد در امتحان میاد این نمونه سوالات و نکات رو من خودم چون مو به مو و خط به خط خوندم واسه شما هم نوشتم که البته از فصل دوم به بعد هست چون فصل اول رو که خودش همه سوالها رو گفت!، انگشتام داغون شدن از بس تایپ کردم! اما اشکالی نداره سرفکندن به راه دوست نکوست!(خودم گفتم!) و شما هم که نظر میذارید و باعث میشید باز هم ازین کارها بکنم ،بازهم حتما سر بزنید به اینجا چون میخوام چیزای دیگه(!) هم بذارم.

سوالات و نکات مهم درس تاریخ تحلیلی اسلام:

  1. پیامبر اکرم (ص) در سال عام الفیل  بدنیا آمد.
  2. عام الفیل چه سالی بود؟ سال حمله سپاه ابرهه به خانه کعبه.
  3. جریان جنگ فجار چه بود؟ص 38
  4. ماجرای حلف الفصول را شرح دهید.ص38
  5. ماههای حرام را نام ببرید. ذیحجه، ذیقعده، رجب،محرم.
  6. ماجرای نصب حجرالاسور را شرح دهید.ص40
  7. نخستین کسانی که به اسلام گرویدند که بودند؟حضرت علی(ع)،حضرت خدیجه(س)، زیدبن حارثه.
  8. کفار قریش چرا از دعوت پیامبر(ص) بیم داشتند؟از دست رفتن سرمایه و درگیری با خویشان و همسایه.
  9. آن دسته از مردمی که در نخستین سالها دعوت پیامبر را پذیرفتند از چه گروهی بودند؟ص 49 موارد شماره دار.
  10. چرا قریش نمی توانست به پیامبر آسیب جانی برساند؟به دلیل عهدی که بین قبایل مبنی بر عدم آسیب رسانی به هم بسته شده بود.
  11. ماجرای هجرت مسلمانان به حبشه را شرح دهید.ص51
  12. چه کسانی برای باز پس گیری مهاجرین به حبشه نزد نجاشی رفتند؟عمرو بن عاص و عبدالله بن ابی ربیعه.
  13. چگونگی اسلام آوردن عمر را شرح دهید.ص52
  14. چگونه مسلمانان از محاصره شعب ابی طالب در امدند؟ص53
  15. مرگ خدیجه و ابوطالب چه تاثیری در رفتار مشرکین با پیامبر داشت؟ص54
  16. مردم یثرب ابتدا می خواستند چه کسی را حاکم شهر و واسطه آشتی بین اوس و خزرج کنند؟عبدالله بن ابی ابی ابن سلول.
  17. جنگ بین اوس و خزرج به یوم بعاث مشهور است.
  18. پیمان عقبه دوم شامل چه مواردی می شد؟ دزدی نکنند، زنا نکننید، به خدا شرک نوزند، فرزندان خود را نکشند،به کسی تهمت نزنند،در کارهای خیر از رسول خدا پیروی کنند.
  19. بیعت بیع الحرب چه بود؟ص56
  20. طوطئه دارالندوه را شرح دهیدص59
  21. مبدا تاریخ مسلمانان چیست؟هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه.
  22. رسول خدا (ص) اولین نماز مجعه را در کجا گزارد؟قبیله بنی سالم بن عوف.
  23. نخستین قانون اساسی اسلام کدام است؟ پیمان نامه عمومی پیامبر که در یثرب با یهود و اوس و خزرج امضا کرد.
  24. اصحاب صفه چه کسانی بودند؟ص63.
  25. مردم جنوب عربستان قحطانی  و مردم شمال عدنانی بودند.
  26. ماجرای بیعت برادری انصار و مهاجرین توسط پیامبر را شرح دهید.ص67
  27. منافقین چه کسانی بودند؟ و نخستین منافق که بود؟ص 68 نخستین منافق عبدالله بن ابی بود.
  28. علت کارشکنیهای یهود چه بود؟ بعثت پیامبری غیر از یهود، ضرر و زیان اقتصادی
  29. علت تغییر قبله توسط پیامبر چه بود؟ص69
  30. دلایل درگیری کاروانهای تجاری یثرب با مکه چه بود؟ص72
  31. غزوه و سریه هر یک چه بودند؟ص73
  32. نخستین غزوه رسول خدا چه بود؟ غزوه ابواه یا ودان
  33. دلیل بی نتیجه ماندن غزوات ابتدایی رسول خدا در مدینه چه بود؟ جاسوسانی که خبر حمله لشکر پیامبر را از مدینه به مکه می بردند.
  34. چه چیز باعث سرزنش عبدلله بن حجش اسدی به خاطر جنگ توسط عده ای از مسلمانان شد و چه زمانی آنها از این سرزنش دست برداشتند؟ص74
  35. ماجرای جنگ بدر را شرح دهید.ص74
  36. ابوجهل در جنگ بدر کشته شد.
  37. تاثیرات پیروزی بدر را برشمرید.ص75
  38. درگیری مسلمین با یهود بنی قینقاع در پی کدام ماجرا بالا گرفت؟ ماجرای زن مسلمان که به بازار یهود رفته بود...ص79
  39. ماجرای غزوه سویق را شرح دهید و چرا آنرا بدین نام نامیدند؟ص80
  40. جنگ احد را شرح دهید.ص80
  41. حمزه عموی پیامبر در جنگ احد شهید شد.
  42. علت اصلی شکست مسلمین در جنگ احد چه بود؟ص82
  43. علت اصلی آنکه ابوسفیان علی رغم پیشروی در میدان احد از تصرف مدینه صرف نظر کرد چه بود؟ بیمی که خدا در دل وی افکند و بدینوسیله مسلمانان را امداد غیبی داد، در واقع ابوسفیان فکر می کرد که پیامبر به ظاهر شکست خورده تا بوسیله تاکتیکی جنگی او را به داخل مدینه بکشاند و کارشان را یکسره سازد.
  44. چرا احد در نظر ابوسفیان پیروزی به حساب نیامد؟ اولا تعداد تلفات مسلمانان با حساب تلفات مشرکین در بدر یکی بود و ثانیا هدف اصلی ابوسفیان یعنی آسیب رساندن به مردم یثرب تحقق نیافت.
  45. سریه ابوسلمه را شرح دهید.ص83
  46. حادثه رجیع و بئر معونه را شرح دهید.ص84
  47. از دوحادثه رجیع و بئر معونه چه نتیجه ای می توان گرفت؟ اینکه قبایل اطراف مدینه بی شک با مشرکان سر و سری داشته اند و دچار نفاق شده بودند.
  48. دلیل کوچاندن یهودیان بنی نضیر چه بود؟ توطئه آنها برای قتل پیامبر توسط انداختن سنگی از بالای خانه بر سر پیامبر(ص)
  49. جنگ با غطفان را شرح دهید.ص85
  50. چرا غزوه دومه الجندل برای سپاه اسلام دارای اهمیت بود؟ زیرا این غزوه آرایش نظامی بود که پس از جنگ احد پدیدار شد و پیمودن راه سخت و دراز مدینه تا دمشق به سپاه اسلام ثابت کرد که آنها دارای چنان قدرتی هستند که دیگر نباید ترسی از قریش به دل خود راه دهند.
  51. دلیل نامیدن جنگ خندق به احزاب چه بود؟ شرکت گروهها و قبایل مختلف از سراسر عربستان در این جنگ بر علیه مسلمین.
  52. ماجرای جنگ خندق را شرح دهید.ص86
  53. نتایج جنگ خندق را بنویسید. از دست دادن بازار مدینه برای قریش، به خطر افتادن راه بازرگانی مکه به دمشق،متزلزل شدن موقعیت فرماندهی ابوسفیان،درهم شکسته شدن حشمت و عظمت قریش،پدید امدن حوادث غیر منتظره عربهای بدوی نامسلمان را به شک انداخت که شاید واقعا امداد غیبی سپاه اسلام را یاری کرده است و همین کمک زیادی به مسلمان شدن آنها کرد، شکوه و قدرت و عظمت سپاه اسلام به سراسر عربستان ثابت شد.
  54. دلایل رد کشتار بنی قریضه بدست مسلمانان را ذکر کنید. ص88 و 89
  55. مفاد صلح حدیبیه را شرح دهید.ص 91
  56. چه چیز موجب نقض حدیبیه شد؟ ص91 (ماجرای مرد مسلمان فراری از مکه)
  57. جنگ خیبر را شرح دهید.92
  58. جنگ موته را شرح دهید.ص92
  59. سریه ذات اطلاح از چه جهت دارای اهمیت است؟ از انجا که در جریان این سریه مسلمانان نخستین بار برای جنگ به بیرون جزیره می روند.
  60. ماجرای فتح مکه را شرح دهید.ص94
  61. قریش چگونه حدیبیه را زیر پا نهاد؟ با یاری رساندن به قبیله بنوبکر در جریان درگیری آنها با قبیله خزاعه(هم پیمان پیامبر)
  62. نبرد حنین را شرح دهید.ص95
  63. علت ناخرسندی انصار از تقسیم غنائم پس از جنگ حنین چه بود؟ و چگونه این ناخرسندی برطرف شد؟ص97
  64. جنگ تبوک را شرح دهید.ص98(آخرین جنگ زمان پیامبر با رومیان)
  65. تاثیر پیروزی تبوک چه بود؟ اطاعت سراسر عربستان از پیامبر و اسلام
  66. سنه الوفود چه سالی بود و چرا بدین نام شهره شد؟ سال نه هجرت و بدلیل عهد بستن اکثر نمایندگان قبایل عربستان با پیامبر(ص) آنرا بدین نام می خوانند.
  67. پیامبر چگونه حکومتی واحد در عربستان تشکیل داد؟ ص98 انتهای صفحه
  68. متنبی به چه کسی می گویند؟ پیامبر دروغین.
  69. بحران پیامبران دروغین را شرح داده و بنویسید که آنها از کدام قبایل بوده اند؟ص99 مسیلمه از بنی حنیفه،طلیحه از بنی اسد و اسود عنسی در یمن
  70. چرا پیامبران دروغین پس از وحدت حکومت در عربستان سر بر آوردند؟ص99 اواسط صفحه
  71. پیامبر (ص) در کدام سال احکام حج را به مسلمین آموختند؟ سال ده هجری(آخرین حج)
  72. پیامبر (ص) در آخرین حج خود چه امتیازاتی را از قریش سلب نمود؟
  73. واقعه غدیر خم را شرح دهید.ص104
  74. انصار و مهاجرین برای تعیین جانشینی پیامبر در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند.
  75. ماجرای سقیفه بنی ساعده را شرح دهید.ص107
  76. دلایل انتخاب جانشین پیامبر از میان مهاجرین چه بود؟ص 107، روایت ((ائمه من القریش)) و اختلاف اوس و خزرج و...
  77. چه کسانی به طرفداری از امارت ابوبکر برخاستند؟ عمر و ابوعبیده جراح
  78. پایه های اسلام حکومت  و  دین است.
  79. از خزرجیان چه کسی با ابوبکر بیعت نکرد؟ سعدبن عباده خزرجی رئیس قبیله خزرج
  80. اولین مشکل پس از خلافت ابوبکر چه بود؟ مشکل از دین برگشتگان شرح در ص110
  81. نکته: حاکم ترسوی مکه عتاب بن اسید بود که با فرار خود شهر را دچار اضطراب کرد ولی با تلاش سهیل بن عمرو اوضاع آرام گرفت.
  82. ابوبکر برای آرام نشاندن شورشیان چه ترفندی زد؟ اسامه را همراه با لشکری به موته فرستاد تا شکوه لشکر اسلام را به قبایل کوچ شورشی نمایش دهد ص111
  83. نکته: جنگهایی که ابوبکر برای سرکوب شورشیان و مخالفان انجام داد به جنگهای رده معروف است.
  84. چگونگی فتح ایران بدست مسلمین را شرح دهید.ص113
  85. مهمترین جنگهای مسلمانان با سپاه ایران شامل: بویب و قادسیه و جسر و نهاوندیه می شود.
  86. مشکلات دستگاه ساسانی در زمان حمله اعراب چه بود؟ ناامنی راهها و شهرها،بحران وضع بازرگانی، خرابی اقتصادی و نارضایتی مردم از اوضاع اجتماعی.
  87. در زمان حمله عمر به ایران پادشاهی ایران را یزدگردسوم بر عهده داشت.
  88. پس از ابوبکر چه کسی و چگونه به خلافت رسید؟ عمر و توسط وصیت ابوبکر
  89. پیشروی اعراب در جبهه عراق چه تاثراتی بر آنها در جنگ با ایرانیان داشت؟ص117 پاراگراف دوم
  90. نام فرمانده اعزامی عمر به ایران  ابوعبیده ثقفی بود.
  91. دو فرمانده ((دلیر)) ایرانی در جنگ با اعراب بهمن جادویه و رستم فرخ زاد  بود.
  92. تنها جنگی که سپاه ایران موفق به شکست اعراب شد چه بود؟ فرمانده سپاه ایران که بود و علت پیروزی چه بود؟جنگ جسر(پل) بود که فرمانده اش بهمن جادویه بود و علت پیروزی این بود که سپاه ایران با خود چند فیل اورده بود که موجب ترس اسبهای سپاه عرب شده بودند.
  93. چرا این جنگ به جسر معروف شد؟ شرح در ص 118 ماجرای بریدن پل و...
  94. دلیل عدم پیشروی سپاه ایران علی رغم پیروزی جسر چه بود؟ به هم خوردن وضع تیسفون از داخل
  95. در جنگ قادسیه فرمانده اعراب سعدبن ابی وقاصه و فرمانده ایران رستم فرخ زاد (پارازیت: بنازم! تو رو خدا جمال اسم رو می بینید!) بود.
  96. درخواست هریک از فرماندهان عرب و ایران از هم در جنگ قادسیه چه بود؟ عرب: یا اسلام یا پرداخت جزیه! و ایران: کشتن همه شما!!!(مرحبا!)
  97. فتح الفتوح نام کدام جنگ است؟ و چرا انرا بدین نام نهادند؟ نام جنگ نهاوندیه است که چون اخرین مقاومت سپاه ایران در برابر اعراب است بدین نام مشهور شد.
  98. دلایلی که باعث شد اعراب در کمتر از ده سال سپاه ایران را شکست دهند چه بود؟ ص 121 موارد شماره دار پایین صفحه
  99. پیشروی در شمال عربستان توسط خالدبن ولید و در غرب یعنی سوریه توسط ابوغبیده جراح  بود.
  100. مهمترین حادثه و نتیجه درگیریهای اعراب با رومیان تسخیر فلسطین در سال هفده هجری  بود.
  101. علل پیروزی مسلمانان در جبهه غرب بویژه در فلسطین و دمشق چه بود؟ ص 123
  102. ابوعبیده جراح برای جلب حمایت مردم سوریه در مقابل رومیان چه ترفندی را استفاده کرد؟ ص 124 بازگرداندن جزیه آنها و...
  103. فتح مصر در زمان عمر اتفاق افتاد.
  104. چگونه امکان فتح مصر برای مسلمانان فراهم شد؟ اختلافات عقیدتی داخلی آنها باهم و سختگیری دستگاه پاپ و تعصب آنها و... شرح در ص 125
  105. مهمترین مشکلاتی که برای عمر پس از پیروزیهایش پدید آمد کدام بود؟ موارد شماره دار ص 127
  106. اموال و غنائم بدست آمده توسط مسلمانان برچه اساسی توسط عمر تقسیم شد؟ ص128 انتهای صفحه،سبقت در مسلمانی و جنگجو بودن و...
  107. پس از فتوحات اسلامی در زمان عمر و بدست آوردن غنائم بسیار، قریش چه مشکلی برای عمر بوجود آورد و عمر چگونه با آن برخورد کرد؟ص 129
  108. تاریخ نویسان عرب سبب کشته شدن عرب بدست ابولولو را چه می دانند؟ ص 129 انتهای صفحه
  109. تاسیس تاریخ برای مسلمانان در زمان عمر و به دستور  امام علی (ع)  انجام شد.
  110. عمر پس از خود چه کسانی را برای تعیین جانشین به مشورت فراخواند؟ علی(ع)،عثمان،زبیر،سعدبن ابی وقاص،عبدالرحمان بن عوف و طلحه بن عبیدالله
  111. چه چیز باعث شد عثمان به جای علی(ع) به خلافت رسد؟ عدم پذیرفتن شروط خلافت توسط علی(ع)، خویشاوندی عبدالرحمان با عثمان و عدم سازگاری تیره اموی با علی(ع)
  112. شروط عبدالرحمان برای خلافت چه بود؟ پیروی از سیره رسول خدا و دستورات قرآن و پیگیری راه دو خلیفه قبل یعنی عمر و ابوبکر
  113. اولین بی کفایتی عثمان چه زمانی مشخص گردید؟ در ماجرای عدم محاکمه عبیدالله پسر عمر شرح در ص 131
  114. چه عواملی باعث شد تفاخر گرایی عدنانی و قحطانی در زمان عثمان مجددا زنده شود؟ دخالت یافتن خویشان عثمان(عدنانیان) در اداره امور حکومت، بی عدالتی در تقسیم داراییها، انتخاب خلیفه از میان عدنانیها و ثروت اندوزی امویان و قریش
  115. در زمان عثمان عدنانی و قحطانی با نامهای یمانی و قیسی سر بر اوردند.
  116. مسلمانان(ظاهری) چگونه در زمان عثمان آزمایش ((مقام)) شدند؟ ص 133 عده ای با تفاخر گرائی موضوع عدنانی و قحطانی را مطرح کردند و...
  117. عثمان برای رهایی از مشکلات چه راه حلی را پیش گرفت و این کارش چه مشکلاتی برایش پدید آورد؟ ص 135 املاک داخل عربستان را با املاک خارج از محدوده حجاز معاوضه کرد تا مثلا موجب عدالت عمومی شود ولی این کارش موجب شد  عده ای دارای ملک و امکلاک زیاد شوند و عده ای خرده مالک شوند و...
  118. مسلمانان(ظاهری) چگونه در زمان عثمان آزمایش ((مال)) شدند؟ ص 135 عده ای برای خود ملک و املاک زیاد فراهم کرده و فقط بدین سبب که چند سال زودتر مسلمان شده بودند دارای ثروتهای هنگفت شدند در عیش و نوش بودند و این مسئله آنهایی را که مالی در کف نداشتند از جهاد دلسرد می نمود و...
  119. چرا سالهای پایانی خلافت عثمان را دوره آزمایش نام نهادند؟ چون مسلمانان واقعی از مسلمانان ظاهری مشخص گردیدند.ص137
  120. دلیل مخالفت ابوذر با سیاستهای اقتصادی عثمان چه بود؟ ص 137
  121. سرانجام ابوذر بدست عثمان چه شد؟ به سرزمین بی آب و علف ربذه در شام تبعید شد و در همانجا در گذشت.
  122. قرآن واحد در زمان عثمان گردآوری شد.

نکاتی واسه بچه درسخونها!

سلام بچه درسخونها!
می بینم که حسابی مشغول خوندن هستید و سرتون تو کتابه و اصلا و ابدا نه کامپیوتر روشن می کنید! نه تو اینترنت می رید! نه اس ام اس بازی مکنید! نه از در خونه بیرون میاید!

شاید این پست یکی از معدود پست های قبل از امتحانات باشه چون واقعا اصلا فرصت نمی کنم وب رو آپ کنم و اگر هم فرصت بکنم وقتی کانکت بشم دیگه به این زودی ها دیس کانکت نمیشم و تا یه کارت پنج ساعته رو یکجا تموم نکنم دست بردار نیستم!

البته ممکنه گهگاهی برای نوشتن نکته های درسی! وب رو آپ کنم پس سعی کنید هر از چندگاهی وب رو یه نگاهی بکنید.(البته فقط ایام بیکاری)

چند تا نکته هست که بنظرم برای درس خوندن خیلی مفیده حداقل که تا الان برای خودم اینطور بوده(البته اگه همه درسها رو مشروط شدم بهم نخندید!):

-          سعی کنید ساعات اولیه صبح رو(یعنی اونوقتی که تو عمرتون در اون ساعات بیدار نبودید!) برای درس خوندن انتخاب کنید بهترین زمان شروع مطالعه ساعت پنج یا شش صبحه.

-          پیش از مطالعه هر درس به اون چیزهایی که تا الان نخوندید و بنظرتون زیاد میاد فکر نکنید بلکه به زمان بسیار زیادی که برای مطالعه دارید و نیز اگاهی های قبلی که نسبت به مطالب اون درس دارید فکر کنید

-          قبل از شروع مطالعه حتما دعای حافظه رو بخونید چون بسیار زیاد تاثیر داره و علاوه بر تاثیر بر حافظه، اعتماد به نفس زیادی هم به انسان میده:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم اخرجنا من الظلمات وهم و اکرمنا بنور الفهم اللهم افتح ابواب رحمتک و نشر علینا خزائن علومک. برحمتک یا ارحم الراحمین

-          حتما به زور هم که شده پیش از مطالعه صبحانه کامل بخصوص مواد قندی بخورید

-          در محیطی درس بخونید که احساس می کنید بازدهیتون رو بالا میبره.(هرجایی ممکنه باشه مثلا حتی تو آشپزخونه!)

-          حتما در هنگام مطالعه پس از هر دوساعت مطالعه استراحت کوتاهی بکنید و پس از اون دوباره شروع به خوندن کنید

-          می تونید بعد از زمان استراحت شروع به خوندن یه درس دیگه بکنید تا تنوعی هم ایجاد بشه

-          هرگز در یک روز بیشتر از دو درس رو مطالعه نکنید

-          بیش از حد توانتون به خودتون فشار وارد نکنید اما درضمن توان خودتون رو هم دست کم نگیرید و با تنبلی خودتون رو گول نزنید

-          همه شما از پس کنکور براومدید بنابراین خیلی براحتی می تونید بهترین نمره رو در هر درس بدست بیارید

-          در ایام مطالعه مصرف مواد قندی رو بالا ببرید(از جوش زدن هم نترسید!)

-          کارهای اضافی مثل چت، اس ام اس بازی بیجا، گیم و... رو موقتا تعطیل کنید

-          شبها حتما بموقع بخوابید چون بازدهی مطالعه صبح تنها زمانی جواب میده که شما کسل و خواب آلود نباشید

-          در هنگام مطالعه مفهومی درس بخونید نه طوطی وار چون ممکنه سوالهای امتحان زمین تا آسمون با اونچه که حفظ می کنیم تفاوت داشته باشه

-          حتما با برنامه ریزی درس بخونید یعنی حداقل روز قبل از مطالعه خبر داشته باشید فردا باید چه درسی رو بخونید

-          درسهایی مثل عربی که بزودی قواعدشون فراموش میشن رو فعلا نخونید و یک هفته نزدیک به زمان امتحان بخونید چون تا اون موقع ممکنه از یادتون بره

-          درسها رو از آسون به سخت شروع به خوندن کنید این کار دو فایده داره اولا اگه در خوندن از اول سال تا حالا صفر کیلومتر باشید! یه مرتبه شوکه نمیشید ثانیا درسهای آسونتر دیرتر از یادتون میره و موقع امتحان با یه بار مطالعه گذرا سریع یادآری می کنید

-          از هر عاملی که احساس می کنید واقعا مزاحم درس خوندن شما هست(مثل وبلاگ من!) بشدت دوری بکنید

-          من رو هم حتما دعا کنید.

انشاء الله که موفق باشید و بهترین نمره ها نصیبتون بشه!

جزوه هایی  که احساس بکنم به درد بقیه بخوره رو تو وبلاگ قرار میدم اگر هم چیزی خواستید بگید.

شب یلدا!

سلام بروبچ!
خوبید؟
ما رو نمی بینید خوشید؟

درس خوندید یا نه؟
من که تصمیم دارم آخرین لحظات فراغتم رو هم تفریح کنم و از روز شنبه شروع کنم، به همین خاطر ممکنه قسطی وب رو آپ کنم.

دیروز کتاب مبادیم ناپدید شد! میخواستیم ثواب کنیم بد کباب شدیم! تا شیرینی اسماعیل پور رو پخش کردم و اومدم کیفم رو بردارم دیدم که کتاب مبادیم از روی نیمکت پرواز کرده!

اگه بدونید توش چه مطالبی نوشته بودم؛ برای این مصیبت چهل روز عزاداری می کنید، من میزان دو هفته سی دی آموزش مبادی گوش می دادم و هر چیزی می گفت تو کتاب می نوشتم و خودش جزوه کاملی شده بود

 اما دیگه بیخیال اتفاقیه که افتاده...!

ما خیلی چیز ها از دست دادیم که این دربرابرش هیچه!
تو کلاس یکی از بچه ها گفت که فکر کنم اشتباهی مهدی زمانیان کتابت رو برداشته، منم با نهایت سرعت راه دانشگاه تا ترمینال رو کوبیدم و با سختی فراوون اتوبوس مهدی زمانیان رو پیدا کردم اما در کمال خونسردی گفت:

کتابت دست من نیست!!!

نا امید و بخت برگشته برگشتم دانشگاه و باز همه جا رو زیر و رو کردم، تو قسمت آموزش رفتم، از هر موجود زنده ای در مورد کتابم پرسیدم اما...

بزرگترین شانسی که آوردم و در واقع از الطاف الهی بود این بود که خانم اسماعیلی رو دیدم و کتاب ایشون رو گرفتم تا از روش بنویسم، خدا یا نمی دونم چطوری ازت تشکر کنم؟!

وای چی بگم از سختی هایی که برای خرید کتاب مبادی کشیدم!

پریشب تا آخر شب تموم کتابفروشیها رو برای پیدا کردن تالیف حمید محمدی گشتم اما همه یا نداشتند یا تالیف کس دیگه ای رو داشتند اما خوشبختانه امروز بالاخره پیدا کردم.

***

دیشب تا اند یلدا بیدار بودیم و من که خیلی دیر خوابیدم درست همین الان بیدار شدم و گفتم اول یکی از واجبات یعنی آپ کردن وبلاگ رو انجام بدم، این شعرم رو تقدیم می کنم به اونایی که همه شبهاشون شب یلداست:

زندگیم یک شب یلداست

دلم از جنس اناره

تو شب تاریک و سردم

جای برف غصه میباره!

غم و غصه ناتمومه!

شب ناتموم کدومه؟
صبح که شد به تو می گم من

شب یلدا هم تمومه

شب بلنده اما نه...

نه به اندازه ی دردم

خبر از زمستونی برفی و سرده

اما نه...

نه به اندازه ی لحظه های سردم!

***

دیروز و دیشب موبایلها پر بود از اس ام اس های یلدایی:

 

-روی گلت به سرخی انار، شبت به شیرینی هندوانه،لبت خندان همچو پسته و عمرت بلند مثل شب یلدا!

-بیا ای دل کمی وارونه گردیم،برای هم بیا دیوونه گردیم،شب یلدا شده نزدیک ای دوست، برای هم بیا هندونه گردیم!

-عمرتون صد شب یلدا، یادتون همیشه با ما، توی این شبهای سرما، خنده هاتون میده گرما!

-و...

اما متاسفانه شبکه مخابرات ایران خیلی ضعیفه و چون شبکه شلوغ بود بعضی اسی ام اس ها رو قسطی می فرستاد!

***

فلسفه شب یلدا:

 

امیدوارم شب یلدای خوبی رو پشت سر گذاشته باشید