همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

باز هم فنائی!

سلام دوستای عزیز!
کافی نت مشکی هستم با یه عالمه حرف در مورد امروز که میخوام بنویسم:

واقعا من به فنائی مدیون هستم چون دقیقا وقتی حالم خرابه با کلاسهاش شادی و خنده دوباره رو به وجودم میاره، امروز بعنوان آخرین(انشاء الله) روز کلاس اخلاق هر چی داشت رو کرد و از هیچ کوششی برای خندوندن ما دریغ نکرد، واقعا جالب بود حرفاش انگار حالا حالاها خیلی چیزها توسینه نگفته داره!؛ امروز نظرات بسیار بسیار جالبی در مورد ازدواج و موسیقی و...داشت:
بنده واقعا متحیر موندم در این که چرا فنائی تنها هدف از ازدواج رو تامین غرایذ جنسی می دونه؟(دقت کردید مثل گذشته باز هم گفت حیف که کلاس مختلطه اما باز هر چی خواست گفت!!!)

انگار تو کل تاریخ بشر هر کسی که ازدواج کرده تنها هدفش تامین نیازهای جنسیش بوده!!!

با این حساب نعوذ بالله پیامبر کرم(ص)...

میخواستم این مطلب رو بهش بگم اما یقین داشتم که میگه: اون یه بحث دیگه هست!!!

نظر جالب دیگش این بود که می گفت باید آقا(!!!) بهمراه خانواده اش بره و خونه دختر قرار  داد امضا کنه!

روی این مسئله که اصلا چه لزومی داره حتما پسر از دختر خواستگاری کنه و در ضمن مگه افراد در ازدواج کا لا هستند که فنائی میگه باید قرار داد ببندن خیلی حرفها داشتم اما متاسفانه فنائی هزار و صد و هشتاد درجه با من افکارش تفاوت داره و وقتی باهاش بحث می کنم واقعا شکنجه روحی میشم!!!
نظر دیگه ای که امروز داشت در مورد مرحوم صادق هدایت بود که هر کسی از بچه های کلاس که دیگه حتی یه ذره با صادق آشنایی داشته باشه میدونم چه زجری از حرفای فنائی کشیده!!! بهتره بدونید که صادق عزیز با گاز کشته شد  و چند مدت پیش یه روزنامه فرانسوی تحقیقی رو چاپ کرد که نشون می داد صادق رو کشتن، و متاسفانه هر حرفی که در مورد صادق گفته میشه بعلت کینه دیرینه ای هست که روحانیت از گذشته تا بحال نسبت به صادق داشتن چون صادق دو تا کتاب داره بنام توپ مروارید و کاروان اسلام که به خصوص تو کتاب دومش به طنز بسیار بسیار ماهرانه  ای دمار از روزگار هرچی آخوند در میاره!

صادق هدایت خیلی وقت پیش از اون موقعی که بمیره یا بقول برخی خودکشی کنه مورده بود! این حرفش رو در ((زنده به گور)) گفته بود اما هر کسی با خوندن کتابهای صادق نمی فهمه اون چی گفت؟

یه مسئله دیگه که خیلی با فنائی در موردش بعد از کلاس بحث کردم مسئله موسیقی بود که سر کلاس تاکید شدیدی به متعالی بودن موسیقی سنتی داشت و متاسفانه برخی موسیقی های جدید رو مایه جذب افراد به پوچ گرایی دونست!!! منظورش هم مویسقی فارسی بود! اگه فنائی یه شوی مارلین منسون ببینه دیگه چی میخواد بگه؟!!!

در مورداین نظرش من خودم این انتقاد رو دارم که موسیقی یه چیز سلیقه ای هست و ممکنه من از صدای افتخاری عذاب بکشم و اون هم از آهنگهایی که من گوش میدم بدش بیاد!
 

یه مسئله برای من خیلی  جای سوال داشت و اون اینه که آخر و عاقبت اون دختره که توی زندان از فنائی به قول خودش میخواسته دلبری کنه چی شد؟! نمی دونم چرا بقیه قصه رو سانسور کرد!!! نمی دونم فنائی چیکار کرده؟...استغفرالله!!!

 

بعد از مدتها هم فنائی دوباره واژه پست کلفت رو بکار برد که باعث شد واقعا دوباره از ته دل بخندم! و در ضمن خیلی روی واژه درغ میخ کوبید که کل کلاس هم خندیدن اما بنده خدا انگار متوجه نشد!

 

خلاصه  امروز یکی از بهترین روزهام بود و به این خاطر واقعا از فنائی متشکرم، بهتره بدونید که فنائی به من تضمین داده که همه رو بویژه در درس تاریخ قبول کنه!

...

ممنون که وب رو چک کردید...

مواظب خودتون باشید!

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:18 ب.ظ

سلام وااااای غلط املایی
غرایض نه غرایز
غرایز جمع غریزه است.

سلام وای ی ی ی درستش کردم!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد