همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

closer...

در درسهایمان به ما آموختند که ماست سیاه است...ولی همیشه یک نفر هست که باورمان را بارور سازد...

***

او را چه نیاز است به آرایش صورت؟

هرعضو رخش هست نماینده شوکت!

سلامی به لطافت غزل...

خوبید عزیزان...

بالاخره دانشگاه حاضر شد یه استراحت درست و حسابی بده به ما! اگه درست فهمیده باشم قراره چند روزی تعطیل باشیم که اعجاب انگیزه!
انگار قراره پیکر چند شهید گمنام در محوطه دانشگاه تدفین بشه که برخلاف نظر برخی احزاب بنظر من سعادت خیلی بزرگیه و بالاخره یه جایی تو دانشگاه پیدا میشه که آدم بهش پناه ببره ومجبور نشه بکوبه و بره فدک...

امروز دکتر البرزی ادبیات فرسی رو به باد فنا داد!
چقدر جالب تلفظ میکرد: ((رِ))-این علامت گویا همون رای مفعولی هست که بر اثر گذر زمان الفش به کسره تبدیل شده- که یاد محمدرضا شاه اقتادم که اون هم اینطوری تلفظ می کرده!

و ((وِ)) هم  همون وَ خودمون هست که امیدوارم همه متوجه شده باشید منظور استاد رو...

اما دکتر البرزی همونقدر که به ادبیات فارسی پشت کرد در عوض تا دلتون بخواد کلمه انگلیسی بکار برد و در ضمن طریقه تلفظ صحیح حرف ((کاف)) رو هم به ما یاد داد!!!

امروز روز خیلی خوبی بود و بجز این کلاس چیز دیگه ای نداشت....

فعلا...

دعا شدیدا یادتون نره...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد