همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

سلام همکلاسی..

پیشاپیش سال نو رو به همه تبریک می گم، امیدوارم در سال جدید موفق و پیروز وشادتر از همه باشید، در ابتدا شعری رو تقدیم می کنم که همین امروز سرودم و بی ربط به اوضاع ایران خودمون هم نیست:

 

 

یکی در پی آب بودش هوس

یکی تشنه لب بود و نشنید کس؛

صدایش که می گفت آبش دهند

خنک قطره ای روی آتش نهند

نخستین اگر چه  پی آب بود

لبش تر، دلش شاد و سیراب بود!
ولی چون که جیبش پر از سیم بود

چه او را ز نا کامی اش بیم بود؟

به شهری رسیدند هنگام شب!

همان مرد سیراب و آن تشنه لب

چو بر خاست فریادشان در هوا

بگشتند  مردم    بسوی   صدا

چو شب بود و چشمانشان کوربود

در خشیدن سیم و زر نور بود!

بکردند سیراب، سیراب تر !

گرفتند از بوالهوس سیم و زر

نگون بخت آن تشنه لب جان سپرد

نه از تشنگی از غم و غصه   مرد

بگفت آخرین جمله اش اینچنین:

چه بی مایه هستند اهل زمین!

که چون جیبشان پر شد از سیم و زر

نکردند بر حق و باطل نظر!

(نوید)

 

بنده احتمال میدم آخر ترم جناب استاد لطفی حال ردیف آخریها رو بگیره چون دیروز بشدت سر کلاسش قیام کردیم! واقعا فاز داد، مخصوصا انوع و اقسام سرگرمی های مفید و آموزنده!

اصلا معلوم نیست این کتاب شرح لقمه! به چه درد می خوره؟ و بجز یه مشت اراجیف چیز دیگه ای نداره! یعنی برای دوران ما اینطور هست، اگر کتاب خدا بود و تماما قول مستیم معصوم بود قبول! اما وقتی یه نفر هفت صد سال قبل یه برداشتی از اسلام می کنه و کتاب می نویسه دلیلی نداره یه ملت هم اسیر برداشت اون بشن! ممکنه الان خیلی ها با نظرم مخالفت کنند اما یه کم بریم جلو تر بویژه خانمها می بینن که در این کتاب اونها موجوداتی فراموش شده هستند، من خودم این کتاب رو بیشتر برای خنده و سرگرمی میخونم تا اینکه بعنوان الگوی قانونی!

هیچ معلوم نیست چه بلایی قراره سرمون بیاد اون از آئین دادرسی مدنی که نمازی حتی یک قانون اون رو هم با قوانین دیگه تطبیق نداد و رفع تعارض نکرد! و فقط گفت حفظ کنید!!! اون از اصول استنباط که بعیده بیشتر از پنجاه صفحه با توجه به سرعت لاک پشتی که داریم برسیم و اون هم از حقوق اساسی که بخدا قسم اگه نداشتیم سنگین تر بود! چون سر فصلهای ما یک دهم حقوق هم بار علمی نداره و من نمی دونم چرا تیر خلاص نزدن و نگفتن که حقوق اساسی و شرح مباحث شیرینش هیچ جایگاهی در فقه و حقوق نداره و دوشنبه ها دو ساعت باید چرت و پرت بشنویم!

فکر کنم فردا اگر سعادتی نصیب بشه و وکیل بشیم در جلسه دادگاه به این مسئله که کدوم طرف دعوا کجا نشسته اعتراض کنیم!!!یا از قاضی بپرسیم که عالم و بالغ و.. هست یا نه؟ و اصلا صلاحیت رسیدگی داره؟ خیلی باحال میشه، فکرش رو بکن و بخند!

دیروز اگر لطفی یه ربع دیرتر اومده بود کلاس رو می پیچوندیم ولی متاسفانه درست موقعی که می خواستیم بریم خونه خودش رو رسوند، لطفی اگه نیاد هم ایرادی نداره اما خیلی زور داره که نمازی خودش نیم ساعت تاخیر می کنه و ما رو می کاره اما اگه ما یه ثانیه بعدش بیایم تو کلاس انگار گناه کبیره انجام دادیم.

خیلی باحالند استادهای ما که تکلیف نوروزی دادن! بهتر بود پیک هم میدادن رنگش کنیم حوصلمون سر نره! واقعا خنده داره!

***

هر سال می گفتیم یا مقلب القلوب و الابصار..

حول حالنا..

ولی امسال می گویم:

مرا همیشه شاعر و عاشق نگه دار..!

 

فعلا..

دعا یادتون نره..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد