همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

ساعت بیکاری

ساعت تقریبا دوازده و نیمه بیکار بیکاریم اما تا الان با قافله باشی درس داشتیم بدک نبود اما بد مخی خورد بچه ها یه سری فکر کردن خارجیه!( واسه موهای بورش )

اه چه کیبورد  بیخودیه این(واسه سایته)!...

ساعت یک و نیم با فنایی داریم همون که کتابخونه سیاره خدا کنه که اون دیگه مخ نخوره آخه دیروز بد جور پاچوند مخا رو!

اومدم سایت یکم وبگردی گفتم که وب رو آپلود کنم! تا بعد از ظهر کلاس داریم، روز شلوغ پلوغیه!
ساعت اول با نمازی درس داشتیم ازون کت پوشای رسمی بود که هر چل وپنج دقیقه به زور یه لبخند میزنه اصلا حال نکردم تازه بعدشم تهدید کرد که جلسه بعد حتما میپرسم!

خدا بخیر کنه معلوم نیس استادای بقیه چجورین امیدوارم که توووپ باشن، کلاسا حوصله آدم رو سر میبره ، اصلا بعد از تابستون عادت به سر کلاس نشستن رو ندارم...

فقط اومدم آپلود کنم اما چند تا لینک جدید هم دارم که حتما میذارم... فعلا بای کیدز!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد