باید برم یه دفتر ۱۰۰ برگ بخرم تا بقول استاد بی نام(منطق!)-ملا یوسفی سابق!- بشینم از تو بوستان ده تا بیت بنویسم بعدش هم بنویسم که قضیه حملی هست یا شرطی! (!!!!!!..)
بخدا داغونه این استاد! یعنی دیگه انده بمب اتمه! خدا استاد فنایی رو نگه داره که یه هفته قبلش مخ هامون رو آماده کرد تا آمادگی روبرویی با یه همچین پدیده هایی رو داشته باشیم!
خیلی وقته که واسه خرید دفتر و خودکار و ازینجور چیزا مغازه نرفتم نمی دونم الان چه دفترایی رو بورسه اما فکر کنم الان دارا و سارا! رو بیشتر میپسندن شایدم یکی ازونا گرفتم!!!
این استاده من رو یاد دوران مهد کودکم میاندازه آخه اونجا هم با دخترا تو یه کلاس بودیم و باید تکالیف خونه انجام میدادیم، خدا بخیر کنه که این در آینده چه تصمیماتی میخواد واسه ما بگیره الان که حوصله بیرون رفتن ندارم باشه واسه بعد از ظهر، دارم وبچرخی می کنم تا بازم یه عکس توپ مثل این عکس تو وبلاگ بذارم: