همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

روز سپید

سلام عزیزای دلم...

امیدوارم مثل من شارژ‌ باشید...

امروز یه شنبه روز بسیار بسیار خوبی بود...یعنی خدا هیچی واسه خوبی این روز کم نذاشته بود آخه اونقدر خندیدم که نگو و نپرس...از دست بچه های خوابگاه ترکیدم!

ساعت اول که منطق داشتیم و بیخیال...ساعت دوم هم که فنایی جون اومد سر کلاس و طبق برنامه همیشگی خودش شروع کرد به ترکوندن مخها....

*** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** ***

از دیشب تو فکر این بودم که فردا چجوری تو برنامه عصر شعر بخونم؟ آخه یه ذره اضطراب داشتم...اما الحمدالله با پیگیری من مجری اسمم رو سریع خوند و رفتم و یه چند بیت گفتم و آخیش.......یه نفس آسوده...!

ازاضطراب خوندن بدتر انتخاب یه شعر مناسب از توشعرهام واسه این برنامه بود...در آخر هم ع.ش.ق رو خوندم که خیلی دوستش دارم....بقیه بچه ها هم شعرهای خوب و قوی داشتند البته بعضی ها بنظر می رسید خیلی توی برخی ترکیبات شعر یا نوشتشون کار نکرده بودن...

ساعت دو هم جلسه معارفه داشتیم که با یه ساعت تاخیر برگزار شد و اونهم بدک نبود،استاد لطفی اینجاهم یقه هامون رو ول نکرد و اومد و یه حال درست و حسابی به همه داد! ای کاش فنائی هم تو جلسه بود تا یه خورده بار علمی جلسه هم بالاتر می رفت!!!

عکس جلسه معارفه(واسه دیدن کلیک کنید)

بعد از کلاس هم بچه ها رو رسوندم خوابگاه و خودمم رفتم  خوابگاه و عجب حالی داد...!خیلی خوش گذشت واسه یه ساعت هم که شده زندگی دانشجوئی رو به طور واقعی تجربه کردم...در ابتدای ورودمون با مراسم خودکوشی رضا اکبری مورد استقبال  قرار گرفتیم!!!:

عکس مراسم استقبال!

توی خوابگاه هم همش به بزن و برقص پرداختیم:

فیلم(برای دانلود کردن راست کلیک کرده و

save target as رو انتخاب کنید)

عکسهای دسته جمعی توی خوابگاه:

عکس شماره یک

عکس شماره دو

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد