سلام...سلام ای رهگذر از کوچه های ذهن من...
اگه این وبلاگ رو نداشتم تا توش بنویسم می ترکیدم:
نفس نفس برای تو
برای لحظه های تو
کاشکی چشام کور بشه و
نبینه گریه های تو...
با هفت تا دریا می شورم
تموم غصه های تو
میای میری من می شنوم
صدای ساز پای تو...
***
به به...به به...هزاران به به...خبر آمد که وبی آپ شده است! از آپش قلب فسرده ام چه بی تاب شده است!
اصولا روزهایی که کلاس نداریم نوشتن در مورد یه موضع ممکنه به بیراهه بره چون اغلب نوشته هام در مورد کلاسهای همون روز هست...اما وبلاگ احسان رو که چک کردم حس و حال نوشتنم دو برابر شد...
این آقا احسان تکه تکه،اغلب پسرها بطور طبیعی و ذاتی یه نمه خشک و بی روح هستن و پی شعر و متن ادبی و... زیاد نمی پلکند اما احسان جون روحیاتش فتوکپی خودمه(آخه اونم مثل من متولد اسفنده و اسفندی ها اهل حالند)
اسی یا آپ نمی کنه یا اگر آپ بکنه می ترکونه(بالاخره بهم ثابت شد که پای ثابت پست هاش نام مقدس منه!!!)،دستت درد نکنه اسی حال دادی با پست جدیدت...اما چند تا نکته که بهش اشاره نشد،اولا با توجه به اینکه من آدم بیش از اندازه ای ذوقی هستم ممکنه یه روز بیام و بک گراند وبلاگ رو عکس یه قلب تیرخورده قرار بدم!!! یعنی یه موقع بهتون برنخوره و تعجب نکنید، ثانیا اینکه باید به معشوق احسان (فنایی) ثابت بشه که دفعه ی بعد اگه بخواد ضد حالی به اسی بزنه مستقیما با من طرفه!
***
راستی یادم رفت این رو بنویسم که بقول اسی اگه بهونه نظر ندادن نمایش اونه خب این که کار دو سه تا کلیکه و می تونم اون رو خصوصی کنم اما اولا تموم کلاس یه وبلاگ به نظراتشه ثانیا آدرس این وبلاگ که خصوصیه و کسی نمی تونه ببیندش...
اگه قضیه اینه که یه موقع ممکنه استادها بیان و ببینن باید بهتون تضمین صد درصد بدم که استادهایی که من می شناسم (نام هم نمی برم!!!) امکان نداره(مثل شما) وبگرد حرفه ای باشن در ضمن آدرس این وبلاگ رو فقط بچه های مطمئن کلاس دارن که یقین دارم هیچ موقع آدرسش لو نمیره...
***
من دیگه کاملا ایمان پیدا کردم که جنگ بین دخترها و پسرها ناتمومه...من حرفی رو که بزنم بهش مطمئن هستم و همونطور که قبلا هم نوشته بودم مقصر اصلی این جنگ استادها هستند،دیروز لطفی بود که گفت:بهشت زیر پای مادران است،بنابراین مردها زیر پای زنها جای دارند...!!! حیف که جو کلاس بهم می ریخت وگرنه من ده تا اینجور آیه شبهه انگیز می خوندم به نفع مردها که البته جاش نبود و منظور آیه قرآن هم اون نبود...
بعدش هم که یکی از بچه های کلاس گفت:در یه کتابی(احتمالا کتاب داستان بوده) خوندیم که زنان مادران شیطان هستند...
تورو خدا جمعش کنید این حرفا رو حالا بفرض که زنها مادران شیطان هستند یا مردها زیر پای زنها هستند یا مردها کر و کور هستند یا زنها بدترین مخلوقات هستند یا هزارتا فحش و ناسزای بالاتر از اینها...حالا خب این بحث چه ربطی به کلاسی داره که دختر و پسر با هم توش هستن و دخترها جمعیتشون دو برابر پسرهاست...برید از فنائی یاد بگیرید که همیشه میگه:حیف که کلاس مختطلته و گرنه خیلی مباحث روشن می شد...!!!
در مورد این جمله ی فنائی هم میشه یه کتاب مطلب نوشت!!! یه بار دیگه تکرار می کنم:حیف که کلاس مختلطته وگرنه خیلی از مباحث روشن می شد...!
زمانی که مدرسه بودیم و همه پسر و یا همه دختر بودیم چون بچه بودیم خیلی از مباحث نباید روشن می شد...الان هم که اومدیم دانشگاه چون مختلط هستیم خیلی از مسائل روشن نمیشه...فردا هم که از دانشگاه یرون می آییم دیگه مبحثی نمیمونه که روشن بشه!!! یکی نیست به فنائی بگه شما درس رو بده اگه خدای نکرده بی جنبه بازی در اومد تضمینش با من ! در ضمن خود استاد میگه اگه شما فردا روزی برید محکمه و خندتون بگیره چی میخواهید بکنید ؟ منم بهش میگم اگر فردا روزی من(مثلا) برم محکمه و زن و مردی هم حاضر باشن من بهشون بگم حیف که محکمه مختطلته و گرنه براتون حکم صادر می کردم!؟
فنائیه دیگه چیکارش میشه کرد.تازه الان اول ساله و خیلی رمز و رازهای این شخصیت برامون ناشناخته مونده...
قابل توجه خانم های کلاس!
خودتون قضاوت بکنید...امروز رو روز دختر نام گذاری کردن(بعلت تولد حضرت معصومه(س)) و قراره دختر نمونه ایران رو معرفی بکنن این یعنی آخر تبعیض! فکر نکنم هزار سال دیگه هم روز پسر نامگذاری بشه!
در هر حال روز دختر رو به همه ی دخترهای ایرونی تبریک می گم:
تا یکشنبه مواظب خوتون باشید،در اوقات فراغت هم یه دو خطی به دروس نگاه بکنید!
اگه حسش بود یه نقطه هم تو قسمت نظرات بذارید...
***