همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

سلام...یه سلام معصومانه و پاک....به اندازه معصومیت مورچه هایی که زیر پا له میشن!

دیگه باید فهمیده باشید که امروز به چه پدیده ای اختصاص داره!

آره...امروز روز ابن عربی(!!!) یا همون لطفیه....و روز یه نمره و نیم نمره هایی که هرگز به ثبت نمی رسن و روز معما هایی که حتی مرحوم ایکیو سان هم نمی تونه حلشون کنه(نه از جهت سختی ،از جهت بی مفهومی!)

ساعت اول باهاش درس داشتیم، تهدید کرده بود که تمرینها رو بپرسه منم چقدر جدی گرفته بودم و نشستم تا شب یک عالمه تمرین کار کردم اما وقتی اومد فقط از هر تمرین دو سه تا از بقیه پرسید و با من کاری نداشت.

بعد از کلاس تا یک و نیم بیکار بودیم،امین شریفی رو بردم فدک،پیست کارتینگ،پیست اسکیت،کوه و خلاصه گردوندمش و حال کرد و خوشش اومد آخه می گفت: فکر نمی کردم قزوین اینقدر جاهای دیدنی داشته باشه(وقتی داشت می گفت قیافش یه چیزی تو این مایه ها بود: )

و بالاخره ساعت یک و نیم شد و وای...

عجب گوشی ایه این سامسونگ،حالم رو خراب کرد،فقط میخواستم یه دونه با خانم بوچانی بلوتوث کنم بمعنای کامل مخم رو سرویس کرد!
جالبه اینو بدونید که گوشی سامسونگ واسه یه بلوتوث ساده باید اول گوشیتون رو بشناسه و بعد اددیوایس بکنه! و بعد فایل رو با سرعت خیلی خیلی اجاق واستون بفرسته(خدا نوکیا و سونی اریکسون رو هزار سال پابرجا نگهداره که این یه مشکل رو ندارن)!

بعد از اینکه لطفی اومد سر کلاس شروع کرد به راهپیمایی و من که اصلا حال شنیدن درسای تکراری افعال ناقصه و مقاربه رو نداشتم سعی کردم تصور کنم اصلا تو کلاس نیستم واسه همین یا چشام بسته بود و یا با امین شریفی چرت و پرت پروندیم!

کلا روز خوبی بود...خوب که چه عرض کنم...توپ بود....توووووووووپ!

تا یه شنبه کلاس نداریم و باید مخم رو واسه نبرد خونین با استاد منطق(ملایوسفی سابق!) آماده کنم.

 

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد