سایت دانشگاه که از کلاسها شلوغتر بود! نتونستم تو دانشگاه آپ کنم،روز کسل کننده ای بود ساعت اول و سوم با لطفی درس داشتیم بدک نبود معماهای آموزنده طرح می کرد واسه خودش!!، استاد ادبیات عربه خیلی پروفشنال داشت تمرین حل می کرد دیگه اعصابم داغون شد می خواستم بزنم بیرون گفتم بدش نیاد یه موقع، ساعت دوم که با قافله باشی درس داشتیم با اینکه مثلا می خواست زودتر بره بازم ترکوند مخها رو، عجب آدمیه این بشر در مورد همه چی شعر حفظه فکر کنم خود حافظ و سعدی هم به اندازه این آدم شعر های خودشون رو حفظ نبودن تا یکشنبه کلاس نداریم، تازه تازه دارم اسمهای بچه های کلاس رو یاد می گیرم از خانوما کمتر می شناسمشون بغیر از خانم سیاح (که البته سنشون از بقیه خیلی بیشتره و البته با من کلاس کنکور هم میو مدن) دیگه... دیگه... آها خانوم حیدری،اسماعیلی،جلالیان،بای و... دیگه یادم نمیاد آخه کلاس خیلی شلوغ پلوغه تا اسمای همه رو یاد بگیرم سال تموم میشه، خدا بخیر کنه یکشنبه با فنایی درس داریم ای وااااااااااااااااااای عذاب الیمه انده انده انده پیچ گوشتیه در تمام زمینه ها( البته بقول خودشون!) تخصص داره تازه سه درس رو هم با اون داریم دیگه حسابشو بکن میشه چند واحد!
یه روز میاد در مورد فلسفه کنفرانس میده یه روز در مورد شعر و ادبیات تازه یه روز داشت در مورد شعر نو حرف می زد که یکی از بچه های کلاس که خییییییییییییییییییلی دمش گرم بد پاچوندش که خود استاد هم مجبور شد اعتراف بکنه که...
خلاصه جونم بگه(بنویسه) براتون که اینم شد از کلاسای این هفته ما هفته ای سه روزه ولی خیلی طولانیه بچه های کلاس هم امیدوارم توووپ باشن راستش ارتباط برقرار کردن با همشون بخصوص در روزای اول خیلی سخته،تا یکشنبه بیکار نمی مونم بازم آپ می کنم وب رو، تا بگم که این وبلاگ مث وبلاگای دیگم گم و گور نمیشه! تا آپ بعدی گود بای کیدزززززززززززززززز
با چند تا عکس تووپ اومدم که حاصل وب گردی بعد از افطاره:
****************************************************************
مردها در سنین مختلف!:
۵- دوره ی دانشگاه:
****************************************************************
چرا مردان دارای وجدان پاکی هستن؟
به این دلیل که هیچ گاه از ان استفاده نمی کنند
ایا می دانید شباهت اقایون با اگهی بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرفهای انها را باور کنید وهیچ چیز برای زمانی بیش از ۳۰ ثانیه
دوام نمی اورد
چرا روانکاری مردها خیلی سریع تر نسبت به زنان انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامی که زمان بازگشت به کودکی فرا می رسید مردها همان جا قرار دارند
به یک مرد با نصف مغز چه می گویند ؟
با استعداد
فرق بین اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند
دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند در چیست؟
۱-فکری ندارند ۲-کاری ندارند
اقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کندد؟
۱-کثیف ۲-کثیف اما قابل پوشیدن
شما به مردی که همه چیز دارد چه می دهید؟
زنی به او نشان می دهم که به او یاد بدهد چگونه از انها استفاده کند
چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا انها در تمام طول زنگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند
چرا اقایون مجرد جذب خانوم های باهوش می شوند؟
زیرا ۲ چیز مخالف بهم کشش دارند
نازک ترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند
ساعت تقریبا دوازده و نیمه بیکار بیکاریم اما تا الان با قافله باشی درس داشتیم بدک نبود اما بد مخی خورد بچه ها یه سری فکر کردن خارجیه!( واسه موهای بورش )
اه چه کیبورد بیخودیه این(واسه سایته)!...
ساعت یک و نیم با فنایی داریم همون که کتابخونه سیاره خدا کنه که اون دیگه مخ نخوره آخه دیروز بد جور پاچوند مخا رو!
اومدم سایت یکم وبگردی گفتم که وب رو آپلود کنم! تا بعد از ظهر کلاس داریم، روز شلوغ پلوغیه!
ساعت اول با نمازی درس داشتیم ازون کت پوشای رسمی بود که هر چل وپنج دقیقه به زور یه لبخند میزنه اصلا حال نکردم تازه بعدشم تهدید کرد که جلسه بعد حتما میپرسم!
خدا بخیر کنه معلوم نیس استادای بقیه چجورین امیدوارم که توووپ باشن، کلاسا حوصله آدم رو سر میبره ، اصلا بعد از تابستون عادت به سر کلاس نشستن رو ندارم...
فقط اومدم آپلود کنم اما چند تا لینک جدید هم دارم که حتما میذارم... فعلا بای کیدز!!!
جمع و تفریق دانشجویی!
1- یک دانشجوی پسر + یک دانشجوی پسر= انتظار برای دو دانشجوی دیگر جهت جور شدن پایه حکم
2- یک دانشجوی دختر+ یک دانشجوی پسر = عشقولانه
3- یک دانشجوی دختر+ یک دانشجوی دختر = غیبت از یک دانشجوی دختر یا پسر دیگر
4- دو دانشجوی پسر + یک دانشجوی پسر = انتظار برای یک دانشجوی دیگر جهت جور شدن پایه حکم
5- دو دانشجوی پسر + دو دانشجوی پسر = حکم
6- بیست و سه دانشجوی دختر + هفت دانشجوی پسر = کلاس درس
****************************************************************
سلام دوستان، امروز اولین روز کلاسهای دانشگاه بود و بد نگذشت، ساعت اول که استاد نیومد و زدم به سایت، سایت توپی داره مخصوصا که adsl داره و خودش یه پا موشکه!
ساعت دوم اخلاق داشتیم که استاد اومد راستش اولش بد جور پاچیدم آخه استاد(فنایی)روحانی بود و گفتم ازوناس که الان گیر رو بده و بپیچونه اما نه مثل اینکه استثنائاتی هم هست(!!!) استاد بدی نبود خودش یه چیزایی می گفت و خودش هم می خندید، ده بیست تایی هم کتاب معرفی کرد که اصلا معلوم نشد کدومش رو باید تهیه کرد!
بچه های کلاس هم خوب بودن دخترا که چیزی حدود سی چهل نفری میشدن! و تعدادی هم پسر مفلوک و بیچاره که از ترس خدمت سربازی، به دانشگاه(!) پناهنده شده بودن!
سه شنبه هم کلاس داریم... تا اون روز گود بای کیدز!