همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

بانو...

سلام...

درباره ی عشق شعر بنویس

بگذار خدا نفس بگیرد!

شاید که خدای خوب ما هم

یک بوسه ی پر هوس بگیرد!

 

سلامی گرمتر از همیشه رو تقدیم شما همکلاسی های با محبتم می کنم...

همکلاسیهایی که خیلی رو وبلاگ منت گذاشتن و آمار بازدید رو در بیست روز پونصد تا افزایش دادن...

در مقابل نوشته های ناچیز من و شعرهای حقیرم خیلی محبت بزرگی کردید...

اما یه محبت دیگه،فقط یه محبت دیگه هم بکنید...من سعی کردم در حق کسی تا اونجایی که می تونم بدی نکنم،و کسی رو نرنجونم،اما اگر خدای نکرده ((هرکسی)) احساس می کنه که بدی در حقش کردم یا باعث رنجشش شدم خواهش می کنم بزرگمندانه و علی منشانه من رو ببخشه...

امیدوارم تا زنده ام و پس از اون هم هیچ کدورتی در قلب هیچ انسانی نسبت به من وجود نداشته باشه...!

این بزرگترین آرزوی منه...

***

1.از بیخ عرب دو چشم بانو!

با حجب و هیای بچه آهو
آهوی رمیده ی نگاهش

شمشیر کشیده باز از رو...!

***

((پروانه خواهی شد!))

 

شک نکن جانا!...

آب خواهد شد ((یخ قلبت))، زشعر من...

من آن هستم که لیلی را به شعرم سخت مجنون کرده ام، یارا!

تو یوسفبار ای لیلی، به کنعان دلم باز آ...

من آن هستم که گرمای محبت را...

چشیدم نیک...،

نه از خورشید...بلکه از طلوع گرم یک مصرع!

 ز حس نو عروس شعر ترشیده در این سینه!

تو عاشق تر ز هر مجنون...

تو هم مستانه خواهی شد...

اگر عاقل نما هستی...

به حکم محکم! شعرم

تو هم دیوانه خواهی شد!

اگر در قعر سلول تنت مردی....!
کلیدش هست این یک بیت

ز خود بیگانه خواهی شد...:

((اگر در عصر سنگ و آتش و آهن

تو هم مثل رباتی سخت گردیدی...!

به شمع پر فروغ شعر سوزانم...

تو هم پروانه خواهی شد!))

***

2.بانو به نماز و ناز نازان

الحمدُ دولب شراره ریزان

از عرش خدا سرک کشیده!

از روی نیاز بی نیازان!

***

3.بانو و خدا کنار این بیت!

((در ساعت یک قرار دارند))

بانو ز زمین خدا هم از عرش

اندیشه یک فرار دارند!

---

*هنگام نماز ظهر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد