سلام به شما و به بهاری که در راه است..
سلام همکلاسیهای عزیز این آخرین پستی هست که در سال 85 در این وبلاگ می نویسم سالی که پر بود از اتفاقات خوش و غم انگیز سالی که سال تولد غزلهای ناب بود سالی که باعث آشنایی من با همکلاسیهای خوبی مثل شما بود، سالی که باعث شد با نایابترین چهره های دنیا مثل لطفی و فنائی آشنا بشیم و..
دوباره خورشید، حجاب می زند کنار..
یخ و تگرگ می رود ز یاد..
و دست باد شانه می زند گل و چمن..
بهار نو می دمد نسیم..
و می چکد به مشام جان شمیم..
دوباره باز عید می شود دلم..
دلی که در عزای زمستان سیاه گشته بود..
و انگار برف هم سیاه گشته بود..
دوباره باز شانه به شانه با غزل
می توان دوید..
و از قشنگترین باغ دل ترانه چید..
و داد دست باد..
تا بیاورد برای تو..
ترانه ای که شوق یافتن قافیه را..
کند نثار تو..
که شاید از پس تردید و شک..
بدون بغض باورت شود
که هستم از دل و جان..
دوستدار تو..
بهترین ثانیه ها رو برای شما در سال جدید آرزومندم و امیدوارم سالی بدون افسوس و اندوه پیش رو داشته باشید..
امیدوارم یک دنیا محبت عیدی بگیرید و اون رو با تمام دوستان و آشنایان قسمت کنید..
فعلا..
دعا یادتون نره..