همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

همکلاسی

روز نوشته های یک فقه و حقوقی...

بیخیال عنوان

سلام..

اگه تو آخرین لحظه های خرداد ماه هشتاد و شیش اومدم بپستم فقط واسه اینه که بگم کم نمیارم و ماهی یه دونه پست رو دیگه می زنم!، البته به این نکته ایمان پیدا کردم که اگه وبلاگ آموزش گلدوزی می زدم الان وضعیت با اینی که هست زمین تا آسمون فرق داشت! یه ملت تو 360 منتظرن من برم پروفایل بسازم اونوقت...!

فردا اول تیر هست ،خیلی زور داره اول تابستون بشینی درس بخونی! تا یازدهم هم که دیگه بعید می دونم من یکی دووم بیارم! اصلا حسش نیست! همش تقصیر اونایی هست که اونقدر ترم اول من رو چشم زدن که الان به این روز افتادم! امتحان اول خیلی باحال بود! من مطمئنم استاد نمازی اون سوالات رو در حالت آرامش طرح نکرده بود و حتما در حین وجود یه مشکلی اون سوالات رو طرح کرده آخه خیلی از گزینه های سوالها از نظر مفهومی دقیقا مثل هم بود و فقط از نظر اینکه مثل کتاب باشه با بقیه فرق می کرد! بنده خدا این علامه حیدری که اینهمه نظریاتش با دو تا دونه سوال از نظریات آخوند خراسانی به باد فنا داده شد! چه بحث هایی سر کلاس کردیم! اگه می دونستم آخر وعاقبت درس اصول به چهارتا دونه سوال با حااااااال بنده عمرا با نمازی بحث نمی کردم که هیچ! سعی می کردم سر ساعات درسش بیشتر به استراحت بپردازم! به به! امتحان آئین دادرسی هم که در راهه و خدا می دونه اونجا دیگه میخواد چطور هنرنمایی کنه؟؟؟! جزوه هایی که داده به اندازه کافی تپل مپل هست حالا دیگه سوالات تستی هم که طراحش نمازی فر باشه آدم رو تو یکی از استثنائی ترین موقعیتهای زندگیش قرار میده یعی موقعی که می شنوی پنج دقیقه وقت داری و باید پونزده تا سوال رو بصورت تصادفی جواب بدی !

من نمی دونم چرا با این لغتای امتحان زبان مشکل پیدا کردم؟! بعضیاش خیلی آشنا بنظر می رسیدن اما یکم که تفکر کردم بنظرم اونقدرها هم آشنا نبودن! وای از دست این مراقبها که نمیذارن آدم با خیال راحت کارشو بکنه! این مراقب آخری (واسه امتحان زبان) که دیگه اندش بود! من نمی دونم چرا اون فرمی نگاه می کرد؟!!! انگار فهمیده بود که دارم از بغل دستی مشورت می گیرم! (از حق که نگذریم بر خلاف تصور معمول خانوما تو تقلب دادن هم مرام بیشتری دارن هم اینکه حرفه ای تر عمل می کنن)

خدا کنه اکبر زاده باهامون راه بیاد و مبادی نصف بشه بره پی کارش!

فعلا بای بای..

نظرات 2 + ارسال نظر
گلایل جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 ق.ظ

ممنونم آقا سید! که به وب من سر زدی.

فاطیما یکشنبه 3 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:36 ق.ظ http://fatima62.persianblog.com

سلام پسر عمو!ممنون که بهم سرزدی.اط نوشته هات خوشم اومد.روون می نویسی و صمیمی. فک کنم دیگه مشتری شدم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد